نام کتاب : منطق نوين مشتمل بر اللمعات المشرقيه فى الفنون المنطقيه نویسنده : الملا صدرا جلد : 1 صفحه : 242
چيز عدد «دو» است. آخرين مجهول بايستى بتوسط مجهول اول شناخته
شود.
تعريف متضائفان
(141)يكى از خطاها آنستكه بعضى يكى از دو متضايف را بديگرى تعريف
كردهاند و اينگونه تعريف باطل است. زيرا وجود دو متضايف در خارج و در تصور باهماند.
و هيچيك مقدم بر ديگرى نيست تا معرف ديگرى گردد بنابراين هريك از دو متضايف در
جهالت يا شناسائى مساوى با ديگرى است در صورتيكه معرف بايستى واضحتر باشد.
مثلا بعضى گفتهاند پدر كسى است كه پسر داشته باشد. در صورتيكه اگر
معنى پسر معلوم باشد پدر نيز معلوم خواهد بود. در اينجا بايستى چيزى را معرف قرار
داد كه بوجودآورنده اضافه است و بايستى گفته شود پدر حيوانى است كه ديگرى از نوع
خود را از نطفه خود بوجود آورده و پدرى از آنجهت است كه از نطفه او ميباشد.
علت حدوث اضافه مابين شخص اول و دوم نطفهايست كه ماده وجود ديگرى
ميباشد و علت محدثه معرف آورده شده و اين تعريف صحيح است.
در تعريف بايستى الفاظ رايج صريح گفته شود
(142)بكار بردن لفظ در معنى مجازى مثل اطلاق نور بر علم و فكر و
لفظ مستعار كه نوعى مجاز است مثل گفتن ذنب السرحان «دمگرگ يا شير» بصبح اول و الفاظ غيرمتداول و
غيرمأنوس در عرف شنونده و تركيبات مورد نفرت هرچند متين باشد اينگونه چيزها
نام کتاب : منطق نوين مشتمل بر اللمعات المشرقيه فى الفنون المنطقيه نویسنده : الملا صدرا جلد : 1 صفحه : 242