نام کتاب : منطق نوين مشتمل بر اللمعات المشرقيه فى الفنون المنطقيه نویسنده : الملا صدرا جلد : 1 صفحه : 218
در صدق با معرّف مساوى باشد يعنى هرامر جزئى كه فرد و مصداق يكى از
آنها باشد بايستى مصداق ديگرى نيز بوده باشد و اگر مساوى نباشد اعم يا اخص خواهد
بود و هيچيك از آن دو ممكن نيست زيرا اگر اعم باشد حقيقت مجهول بآن شناخته نميشود
زيرا ذات يا علامت قطعى آن نخواهد بود. و نتيجه ديگر معرّف كه امتياز افراد مجهول
است نيز حاصل نخواهد شد.
معرف اخص از مجهول هم نميتواند باشد زيرا اخص از اعم تركيب بيشترى
داشته و از آن غامضتر است و حال آنكه معرف بايد جلىتر باشد و مركب بايد بعد از
مفرد شناخته شود.
مساوى بودن معرف با مجهول را بعبارات مختلفى ادا كردهاند.
از جمله گفتهاند:
1- معرف بايد جامع و مانع
باشد. معنى جامع بودن آنستكه بر همه افراد مجهول مشتمل باشد و هيچيك از افراد از
آن خارج نباشد. بنابراين ممكن نيست اخص باشد. معنى مانع بودن آنستكه افراد بيگانه
را كه فرد مجهول نيستند خارج كند و شامل آنها نباشد.
2- و باز گفتهاند: معرف
بايد مطرّد و منعكس باشد اطّراد بمعنى پيروىكردن و تلازم در وجود است و معرّف
مطرّد است يعنى در هرموردى مفهوم معرّف يعنى مجهول صادق باشد معرّف نيز پيرو آن و
صادق خواهد بود و ممكن نيست اخص بوده باشد.
و معنى انعكاس آنستكه در هرموردى مجهول صدق نكند معرف نيز صادق نبوده
باشد و مفاد اطّراد و انعكاس اين دو قضيه است:
نام کتاب : منطق نوين مشتمل بر اللمعات المشرقيه فى الفنون المنطقيه نویسنده : الملا صدرا جلد : 1 صفحه : 218