نام کتاب : منطق نوين مشتمل بر اللمعات المشرقيه فى الفنون المنطقيه نویسنده : الملا صدرا جلد : 1 صفحه : 155
جزئيه و دو سالبه جزئيه دانستهاند از اين جهت است كه چون مورد
اجتماع دو جانبه است بذكر يك قضيه موجبه اكتفا نمودهاند.
نقيض كلىها و نسبت بين آنها
(27/ 6) نقيض هرچيزى از ميان بردن و برطرفكردن آن است مثلا نقيض
انسان برطرفكردن انسان يعنى لا انسان است.
همچنانكه بين اصل دو كلى نسبتى هست بين نقيض آنها هم يكى از نسب
چهارگانه موجود است.
نقيض متساويان: هرگاه بين دو كلى نسبت تساوى باشد نقيض آن دو كلى نيز
متساوى ميباشند مثلا انسان و متفكر با يكديگر متساوى هستند نقيض آنها كه لا انسان
و لا متفكر است نيز متساوى ميباشند و اگر متساوى نباشند اصل آنها نيز متساوى
نخواهد بود زيرا مثلا اگر بر يكى از افراد لا انسان لا متفكر صادق نباشد مسلّما
متفكر صادق خواهد بود و در اين صورت متفكر از انسان اعم خواهد بود زيرا متفكر
علاوه بر افراد انسان فرد ديگرى هم دارد كه انسان نيست در صورتيكه آنها را متساوى
تصور نمودهايم. و ميتوانيم فرض مسئله را بصورت قياس درآوريم و بگوئيم اگر لا
انسان با لا متفكر مساوى نباشد اعم يا اخص خواهد بود و اگر اعم باشد ميتوانيم بگوئيم
بعضى از لا انسانها متفكرند و هرمتفكرى انسان است. پس بعضى لا انسانها انسانند. و
بنا بفرض اينكه اخص باشد همين قياس در طرف ديگر جارى ميشود.
نقيض اعم و اخص مطلق: نقيضهاى اعم و اخص مطلق مانند
نام کتاب : منطق نوين مشتمل بر اللمعات المشرقيه فى الفنون المنطقيه نویسنده : الملا صدرا جلد : 1 صفحه : 155