نام کتاب : شرح بر زاد المسافر نویسنده : آشتیانی، جلال الدين جلد : 1 صفحه : 204
امرى، به شراشر وجود متحرك محيط است، شىء متحرك، غير از سير به طرف
علت اصلى خود كه بالأخره معاد و نهايت آن مىباشد راهى ندارد و إليه أشار العارف
[1] القيومى.
عاشقى، گر زين سرو گر، زان سر است
عاقبت ما را، بدان شه ره بر است.
چه آن كه سير به طرف آخرت و رجوع به اصل وحدت، عروج معنوى است؛ و
سالك به طرفى مىرود و وجودى را طالب است كه از جميع جهات بر او احاطه دارد؛ چه آن
كه مراتب وجودى به منزله دوايرى هستند كه برخى، محيط و برخى، محاطند. و فرق بين
دايره حسى و دايره معنوى آن است كه محاط در دواير معنوى، محيط در دواير حسى است
[2].
نقل و تحقيق
عارف محقق، و عالم نحرير، قاضى سعيد قمّى- قدس سره- گمان كرده است كه
اهل عرفان از متألّهان امّت مرحومه- رضى اللّه عنهم- از اين جهت
ارتباط و ربط به وجه خاص و رشته سببسوزى و جهت توليه و «قربوريدى»
تعبير نمودهاند. اهل معرفت اين قسم از دقائق و لطائف را، از آيات قرآنيه و احاديث
نبويّه و مأثورات ولويّه اخذ نمودهاند.
درك اين حقيقت به حسب شهود و شهود آن به اعتبار تحقق به اين مقام و
بالأخره مشاهده حق و رؤيت دوست نزديكتر از من به من- مثلا- بر فناى در معشوق كل و
حصول فنا بلكه تحقق فناى عن الفناءين و صحو بعد المحو و تمكين بعد التلوين و تخريب
وجود مجازى جهت خلاصى از خراج كه ليس على الخراب خراج مترتب است.
ما را ز جام باده گلگون، خراب كن
زان پيشتر كه عالم فانى، شود خراب.
[2]اما حديث انتقال يا سريان وجود مطلق به معناى فعل حق در
قوابل و اعيان و حصول امواج از جنبش درياى هستى و تحقق حركت از تموّج بحر وجود،
يكى از غوامض است كه در آن نيز بحث مىشود.
در حضيض فعل حق، بس موجهاست
موجها، دريا و دريا موجهاست.
نام کتاب : شرح بر زاد المسافر نویسنده : آشتیانی، جلال الدين جلد : 1 صفحه : 204