نام کتاب : شرح بر زاد المسافر نویسنده : آشتیانی، جلال الدين جلد : 1 صفحه : 160
و جذبته إلى عالمها ... در حالتى كه اظلال و فروع، سبب جذب اصول و
اركان نمىگردند. و علت هبوط نفوس و ارواح، انجذاب حاصل از ابدان نمىباشد. و اين،
شأن علت و اصل هر شىء است كه معلول و فرع را به سوى خود مىكشاند.
و معلول موجود در عالم ماده و نفوس متنزل از ملكوت از آن جايى كه علت
وجودى آنها صورت تماميت و علت غائى است نسبت به آنها بالأخره مآل نفوس و ارواح،
رجوع به اصل و اتحاد با علت و اتصال به صورت تماميت و علت غائى خود مىباشد. لذا
عارف رومى فرمود:
پَرّ و بال ما، كمند عشق اوست
موكشانش مىكشد، تا كوى دوست
هر كسى كو دور ماند از اصل خويش
بازجويد روزگار وصلِ خويش
و اين كه در كلمات اوايل وارد شده است كه بدن انسانى، اولين منزل نور
سپهبدى و باب الأبواب حيات جميع ابدان عنصرى است- و اين معنا از برخى از اكابر
حكماى محققين قبل از دوره اسلامى از اعاظم اعاجم مثل بزرگمهر (به قول بعضى از
اعلام، آل بوذرجمهر) و فضلاى يونان و غيرهم مثل افلاطن و سقراط و فيثاغورس (آل
فيثاغورس) نيز نقل شده است- حق همان است.
شيخ رئيس- با آن كه تجرد صور برزخى را انكار نموده است، به واسطه
قوّت ذكا و استعداد- قوت ذكايى كه لم يعلم مثله أو لم يعدل به ذكاء في النوابغ
البشرية- در رساله اضحويه فرموده است: اين قبيل از رموز و لطايف، جزء تمثيلات و
كلامى ناموسى است- و الغرض فيه الإشارة إلى الهيئات الرديّة التي تبقى في النفوس
بعد الموت- چون نفوس و ارواح شرير و خبيث به وساطت همين هيآت ردى و صور موحش، بعد
از بوار بدن، معذّبند، و معذّب، امرى خارج از وجود آنها نمىباشد [1]، مثل آن كه
در بدن قرار دارند و يا آن كه اين عوارض موجب انحراف
[1]بنابر تجسم اعمال و نيز بنابر سعادت و شقاوت عقلى، مبدأ
عذاب و ثواب، امرى داخلى است، ولى به حسب ظواهر و نصوص كتاب و سنّت، عذاب اخروى
متنوع است. و معذّب هم داخلى است و هم خارجى. ولى بايد دانست كه نفس، بعد از
مفارقت بدن، به عقول و ارواح كامله
نام کتاب : شرح بر زاد المسافر نویسنده : آشتیانی، جلال الدين جلد : 1 صفحه : 160