responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : الحكمة المتعالية في الأسفار العقلية الأربعة نویسنده : الملا صدرا    جلد : 2  صفحه : 334

أطلق لفظ الوجود و أراد به الواجب تعالى الشيخ العطار في أشعاره الفارسية حيث قال-

آن خداوندى كه هستى ذات او است‌

 

جمله اشياء مصحف آيات او است‌

 

و قال فردوسي القدوسي في ديباجة كتابه-

جهان را بلندى و پستى توئى‌

 

ندانم چه هر چه هستى توئى‌

 

و قال العارف القيومي مولانا جلال الدين الرومي في مثنويه-

ما عدمهائيم‌

ما عدمهائيم هستيهاى ما

 

تو وجود مطلق و فانى نما

 

[1] هستيها نما

تو وجود مطلقى هستى ما

 

 

 

و أما عند علماء الظاهر و أهل الكلام فلما كان إطلاق الأسماء عليه تعالى بالتوقيف الشرعي فلا شبهة في عدم جواز إطلاق الوجود بل‌ [2] الموجود أيضا عندهم على‌


[1] مراد مولوي قدس سره از عدم ماهيت است و در زبان عرفاء بسيار بود كه از ماهيت بعدم تعبير شود چه عدم رفع الوجود است و شيئيت ماهيت هم شيئيت وجود نيست چه شيئيت وجود اباى از عدم دارد و شيئيت ماهيت اباى از عدم و از وجود هيچيك ندارد و چون اباى از وجود ندارد و با او جمع ميشود هستى نماست پس بود او راست و نمود بود ما را ست و مراد از ما ذات ماهيتى ما و شيئيت- عين ثابت ما است و هاي جمع در تقدير مؤخر است يعنى هستى نماهائيم و مراد از قولش كه تو هستى مائي نه طريقه منتسبه بسوى ذوق التأله است كه وجود زيد الله زيد ميگويند چه وجود پيش آنان وحدت عدديه دارد و بايد ماهيت اصل باشد تا وجوب و امكان و عليت و معلوليت بر واحد عددي وارد نشود و اجتماع متقابلين لازم نيايد و پيش عرفاء شامخين وجود اصل است و ليس في الدار غيره ديار و سنخ ديگر اصالت ندارد و ليكن مراتب و شئون ذاتيه قائلند چنانكه اقدمين حكماء هم به اين قائلند و سنخيت در مراتب ميباشد بالاتر از آنچه در نوع واحد است و وجود را نوع نشايد گفت پس مرتبة از وجود علت و مرتبه از وجود معلول است و ماهيت اعتباريه معلول بالعرض است- پس او تعالى و تقدس هستى ماست چون اصل محفوظ در مراتب هستى اوست و هر مرتبه ذاتا و صفتا و فعلا و بالجملة ظهورا نيازمند آن بي نيازند يا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِيُ‌ و در بعضي از نسخ چنين بنظر رسيده-

ما عدمهائيم هستيهاى ما

 

تو وجود مطلق و فانى نما

 

بنا بر اين مطابق آنست كه گفته شدة اين نيست كه هست مينمايد بگذار و آن هست كه نيست مينمايد بطلب، س ره‌

[2] بل الواجب تسمية لا توصيفا، س ره‌

نام کتاب : الحكمة المتعالية في الأسفار العقلية الأربعة نویسنده : الملا صدرا    جلد : 2  صفحه : 334
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست