نام کتاب : شيعه در اسلام - ط جديد نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 1 صفحه : 42
دستآويز عوامفريبانهاى
بيش نبود و حتى سوء تفاهم نيز در كار نبود.[1]
سبب جنگ اول كه «جنگ جمل»
ناميده مىشود غائله اختلاف طبقاتى بود كه از زمان خليفه دوم در تقسيم مختلف بيت
المال پيدا شده بود. على عليه السلام پس از آنكه به خلافت شناخته شد مالى در ميان
مردم بالسويه قسمت فرمود[2]؛
چنانكه سيرت پيغمبر اكرم نيز همان گونه بود و اين روش زبير و طلحه را سخت برآشفت
و بناى تمرد گذاشتند و به بهانه زيارت كعبه از مدينه به مكه رفتند و ام المؤمنين
عائشه را كه در مكه بود و با على عليه السلام ميانه خوبى نداشت با خود همراه ساخته
به نام خونخواهى
[1] . پس از رحلت پيغمبر
اكرم صلى الله عليه و آله اقليت انگشت شمار به پيروى على عليه السلام از بيعت تخلف
كردند و در رأس اين اقليت از صحابه سلمان و ابوذر و مقداد و عمار بودند و در آغاز
خلافت على عليه السلام نيز اقليت قابل توجهى به عنوان مخالف از بيعت سرباز زدند و
از جمله متخلفين و مخالفين سرسخت سعيد بن عاص و وليد بن عقبه و مروان بن حكم و
عمرو بن عاص و بسر بن ارطاة و سمرة بن جندب و مغيرة بن شعبه و غير ايشان بودند.
مطالعه بيوگرافى اين دو
دسته و تامل دراعمالى كه انجام دادهاند و داستانهايى كه تاريخ از ايشان ضبط كرده
شخصيت دينى و هدف ايشان را بهخوبى روشن مىكند.
دسته اولى از اصحاب خاص
پيغمبر اكرم و از زهاد و عباد و فداكاران و آزادىخواهان اسلامى و مورد علاقه خاص
پيغمبر اكرم بودند پيغمبر فرمود: خدا به من خبر داد كه چهار نفر را دوست دارد و
مرا نيز امر كرده كه دوستشان دارم. نام ايشان را پرسيدند، سه مرتبه فرمود: على سپس
نام ابوذر وسلمان و مقداد را برد. «سنن ابنماجه، ج 1، ص 66».
عايشه گويد رسول خدا
فرمود: هر دو امرى كه بر عمار عرضه شود حتماً حق و ارشد آنها را اختيار خواهد كرد.
«ابنماجه، ج 1، ص 66».
پيغمبر فرمود: راستگوتر
از ابوذر در ميان زمين و آسمان وجود ندارد. «ابنماجه، ج 1، ص 68».
از اينان در همه مدت
حيات يك عمل غير مشروع نقل نشده و خونى بناحق نريختهاند، به عرض كسى متعرض
نشدهاند، مال كسى را نربودهاند يا با فساد و گمراهى مردم نپرداختهاند.
ولى تاريخ از فجايع
اعمال و تبهكارىهاى دسته دوم پر است و خونهاى ناحق كه ريختهاند و مالهاى
مسلمانان كه ربودهاند و اعمال شرم آور كه انجام دادهاند از شماره بيرون است و با
هيچ عذرى نمىتوان توجيه كرد جز اينكه گفته شود (چنانكه جماعت مىگويند) خدا از
اينان راضى بود و در هر جنايتى كه مىكردند آزاد بودند و مقررات اسلام كه در كتاب
و سنت است در حق ديگران وضع شده بوده است
[2] . مروج الذهب، ج 2،
ص 362؛ نهجالبلاغه، خطبه 122؛ تاريخ يعقوبى، ج 2، ص 160 و ابنابىالحديد، ج 1، ص
180
نام کتاب : شيعه در اسلام - ط جديد نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 1 صفحه : 42