و ما ايشان را پيشوايانى
قرار داديم كه به امر ما هدايت و رهبرى مىكردند.
امامت در باطن اعمال
امام چنانكه نسبت به ظاهر
اعمال مردم پيشوا و راهنماست همچنان درباطن نيز سمت پيشوايى و رهبرى دارد و اوست
قافله سالار كاروان انسانيت كه از راه باطن به سوى خدا سير مىكند.
براى روشن شدن اين حقيقت
به دو مقدمه زيرين بايد عطف توجه نمود:
اول: جاى ترديد نيست كه به
نظر اسلام و ساير اديان آسمانى يگانه وسيله سعادت و شقاوت (خوشبختى و بدبختى)
واقعى و ابدى انسان، همانا اعمال نيك و بد اوست كه دين آسمانى تعليمش مىكند و هم
از راه فطرت ونهاد خدادادى نيكى و بدى آنها را درك مىنمايد.
و خداى متعال از راه وحى
ونبوت اين اعمال را مناسب طرز تفكر ما گروه بشر با زبان اجتماعى خودمان، در صورت
امر ونهى و تحسين و تقبيح بيان فرموده و در مقابل طاعت و تمرد آنها، براى
نيكوكاران و فرمانبرداران، زندگى جاويد شيرينى كه مشتمل بر همه خواستهاى كمالى
انسان مىباشد، نويد داده و براى بدكاران و ستمگران زندگى جاويد تلخى كه متضمن
هرگونه بدبختى و ناكامى مىباشد خبر داده است.