نام کتاب : شرح نهاية الحكمة( مصباح) نویسنده : مصباح یزدی، محمد تقی جلد : 1 صفحه : 70
نخواهد بود. بنابراين،
براى اينكه قائل شويم فلسفه يك علم است، بايد براى آن موضوعى واحد در نظر گيريم و
در نظر گرفتن موضوع واحد براى آن مستلزم اين است كه اثبات كنيم مفهوم وجود- دستكم
در مواردى كه در فلسفه بهكار مىرود- واحد است.
ب) هم در بحث اصالت وجود و
هم در بحث تشكيك وجود، كه هردو از مباحث مهم فلسفهاند، از واحد بودن مفهوم وجود
استفاده مىشود. در اصالت وجود، طرح مسئله متوقف بر اين است كه بپذيريم مفهوم وجود
مشترك معنوى است، توضيح بيشتر اين مطلب در فصل دوم/ 2- 2 و 1- 4- 2، مقدمه چهارم
خواهد آمد. در تشكيك وجود نيز، يكى از مقدمات برهان اشتراك معنوى وجود است.[1] در اين برهان، از طريق وحدت مفهوم
وجود به وحدت حقيقت خارجى آن مىرسند؛ البته مقصود اين نيست كه برهان مزبور صحيح
است يا نه؛ اين سخن ديگرى است كه در فصل سوم/ 4- 6 درباره آن بحث خواهد شد؛ مقصود
اين است كه اين بحث، هرچند مفهومى است و جايگاه آن فلسفه نيست، مقدمه بحثهاى مهم
فلسفى ديگرى است و به همين دليل در فلسفه مطرح شده است.
3: اشتراك معنوى وجود
امرى وجدانى است
براى فهم اينكه لفظى در
موارد گوناگون به يك معنا بهكار رفته است يا نه، بهترين راه رجوع به موارد مختلف
استعمال آن است. بايد به مفاهيم اين لفظ در موارد مختلف استعمال آن رجوع كرد و
آنها را باهم مقايسه نمود و ديد آيا در همه اين موارد داراى يك معناست يا نه. در
اينجا نيز، موارد مختلفى را در نظر مىگيريم كه واژه «وجود» يا «موجود» در آنها
بهكار رفته است، مثل «انسان موجود است»، «گياه موجود است»، «خورشيد موجود است»،
«اجتماع نقيضين موجود نيست»، «اجتماع ضدين موجود نيست» و امثال ذلك.
ديده مىشود كه ما از لفظ
«وجود» و «موجود» در قضيه اول همان معنايى را درك مىكنيم كه از لفظ «وجود» يا
«موجود» در قضيه دوم و همچنين است در قضيه سوم و چهارم و غير ذلك. بنابراين، هركسى
با مراجعه به ذهن خود و با چند مقايسه به صحت مدعاى اين فصل پى مىبرد. پس صحت اين
مدعا وجدانى است و احتياج به استدلال و برهان ندارد، از اينرو بسيارى از محققين
اين مسئله را بديهى و يا قريب به بديهى دانستهاند. امام رازى در المباحث