نام کتاب : شرح نهاية الحكمة( مصباح) نویسنده : مصباح یزدی، محمد تقی جلد : 1 صفحه : 214
است وجود دارد. حقيقت امر
در مورد يك وجود محدود كه عمر مشخصى دارد و قبل و بعد از آن معدوم است اين است كه
اين وجود به ظرف خاصى از ظروف و مرتبه خاصى از مراتب اختصاص دارد. احاطه و دربر
گرفتن عدم يك وجود را به اين معناست كه اين وجود نامحدود نيست بهطورى كه بر همه
ظروف متصور هستى منبسط و گسترده باشد و به عبارتى كه تاكنون بارها تكرار كردهايم
حقيقت عدم برمىگردد به سلب تحصيلى وجود محدود و نيز احكام ثبوتيى كه براى آن ذكر
مىگردد به احكامى برمىگردد كه سلب تحصيلى وجود محدودند، منتها ذهن اين سلوب
تحصيلى را به ايجاب عدولى برمىگرداند و همين ايجاب عدولى است كه شيئيت و ثبوت عدم
و نيز احكام ثبوتى عدم را توجيه مىكند:
و حقيقة كون الشىء
مسبوق الوجود بعدم و ملحوق الوجود به، و بالجملة احاطة العدم به من قبل و من بعد،
اختصاص وجوده بظرف من ظروف الواقع و قصوره عن الانبساط على ساير الظروف من
الاعيان، لا انّ للشيء وجودا واقعيّا فى ظرف من ظروف الواقع و للعدم تقرّر واقع
منبسط على ساير الظروف ربما ورد على الوجود، فدفعه عن مستقرّه و استقرّ هو فيه،
فانّ فيه اعطاء الاصالة للعدم و اجتماع النقيضين.
2- 1- 3: اشكال دوم بر
مدّعاى حكما و جواب آن
اشكال: در 1- 1- 3، گفتيم
كه مخالفين حكما درصدد جواب به حكما برآمدهاند و نيز گفتيم كه تكيهگاه برهان
حكما اين است كه وحدت و تعدد موجود دائر مدار وحدت و تعدد وجود است، پس وجود واحد
يعنى شخص واحد و موجود واحد و وجودهاى متعدد يعنى اشخاص متعدد و موجودات متعدد.
چنانكه ديديم، مخالفين حكما نيز اين تكيهگاه را پذيرفتند و تمام سعى آنها بر اين
بود كه مدعاى خود را نيز مصداق آن قرار دهند. يعنى بين دو وجود به نحوى عينيت
برقرار سازند، به اين ترتيب كه اين دو وجود از يك نظر يك وجودند و يك وجود مستلزم
يك شخص و يك موجود است؛ پس در عين اينكه موجود يكى است و وجود دو تا، محذورى هم
لازم نمىآيد و ديديم كه راهحل قبلى آنها، جهت عينيت بخشيدن به دو وجود، درست
نبود، اكنون از طريق ديگرى به اين مطلب پرداختهاند.
به عقيده ايشان، شيئى كه
خلق مىشود صورتى جزئى از شخص او در نزد خداوند يا مبادى عاليه هست. حال اگر
خداوند اين شىء را معدوم كند و پس از مدّتى شىء ديگرى خلق
نام کتاب : شرح نهاية الحكمة( مصباح) نویسنده : مصباح یزدی، محمد تقی جلد : 1 صفحه : 214