نام کتاب : شرح نهاية الحكمة( مصباح) نویسنده : مصباح یزدی، محمد تقی جلد : 1 صفحه : 179
نحوى عين حقيقت مطلق وجود
است، اين نوع تخصص نيز حقيقتا و بالذات صفت حقيقت وجود است نه مجازا و بالعرض.
ج) تخصص به ماهيات
در «ب» بحث در تخصص مراتب
طولى وجود بود. در اينجا، بحث در مراتب عرضى وجود است. وجود انسان، وجود اسب، وجود
گاو و وجود پلنگ تشكيل مراتب طولى نمىدهند، بلكه همه در عرض يكديگرند و نيز وجود
درخت خرما، وجود درخت انار و وجود گندم و هكذا وجود سنگ مرمر، وجود ياقوت، وجود
نقره و امثالها. پس در اين قسمت، بحث در اين است كه مراتب عرضى وجود، كه باز همه
در حقيقت مطلق وجود مشتركاند- اشتراك به معنايى كه در بند (ب) گفته شد- به چه
وسيلهاى از خود حقيقت وجود و نيز چگونه از يكديگر ممتاز مىشوند. جواب اين است كه
ماهيات موجب اين امتيازند. ماهيت انسان و اسب و گاو و پلنگ بالذات از يكديگر
متبايناند و وجود آنها نيز به عرض ماهيات آنها از حقيقت مطلق وجود و نيز از
يكديگر متمايز و متخصص مىشوند. پس ماهياتى كه خود منبعث از وجودند و منشأ
انتزاعشان همان حقيقت وجود است موجب نوعى تخصص و محدوديت براى آن حقيقت مىشوند.
بايد توجه كرد كه مقصود از «ماهيت» مفهوم ماهيت در ذهن نيست، زيرا هيچ مفهومى ممكن
نيست حقيقت خارجى را مقيد كند، مفهوم فقط مفهوم ديگر را مىتواند مقيد كند، پس
مصداق خارجى ماهيت است كه به عرض وجود موجود است.
پيداست كه اين نوع تخصص
صفت حقيقى وجود نيست، بلكه در واقع در اينجا اين ماهيتاند كه حقيقتا از حقيقت
مطلق وجود و نيز از يكديگر متمايز و متخصصاند و حقيقت وجود به عرض ماهيت متصف به
اين نوع تخصص مىشود. پس اين تخصص حقيقتا و بالذات از ماهيات است و بالعرض و
المجاز به حقيقت وجود نسبت داده مىشود.[1]
الامر السادس، انّ
للوجود بما لحقيقته من السعة و الانبساط تخصّصا بحقيقته العينيّة البسيطة
[1] - اگر خواننده عزيز
به ياد داشته باشد ما در سه جاى ديگر نيز درباره تخصص وجود بهوسيله ماهيات صحبت
كردايم: يكى در فصل دوم/ 3- 6- 6، ديگرى در جوابى كه در ذيل 3- 1 ذكر شد و سومى در
2- 6. در دو قسمت اخير، اشاره كرديم كه اين مطلب با آنچه در فصل دوم/ 1- 1- 6 گفت
شد سازگار نيست. رجوع به آنها براى فهم مطالب بعدى مفيد است.
نام کتاب : شرح نهاية الحكمة( مصباح) نویسنده : مصباح یزدی، محمد تقی جلد : 1 صفحه : 179