گفت: نه، گفت قدر به معنى
هندسه است (كافى معرب ج 1 ص 121).
در لغت فصيح قرآنى «قدر»
به فتح قاف و سكون دال: مطلق اندازه است، و به فتح هر دو: اندازه معين إِنَّا كُلَّ شَيْءٍ خَلَقْناهُ بِقَدَرٍ
(سوره قمر آيه 50) و هر چه كه در خلقت دلرباى نظام احسن عالم به وقوع پيوست به
اندازه معين يعنى به حد و صورتى حساب شده است.
و خود كلمه «خلق» به معنى
ايجاد به اندازه است. اگر نجارى بخواهد دربى درست كند، اول تقدير يعنى اندازه آن و
اندازه اجزاى آن را در نظر مىگيرد؛ و پس از آن، اجزاء را به وفق تقدير مىبرد و
مىتراشد، و سپس آنها را به فراخور فهم و بينش خود به أحسن وجه مىپيوندد كه به
صورت و شكل درب مطلوب در ميآيد.
خداوند كه انسان را در ذات
و صفات و افعالش، به صورت خود آفريد درباره خود فرمود:
هُوَ اللَّهُ الْخالِقُ الْبارِئُ الْمُصَوِّرُ
(سوره حشر آيه 25) از آن حيث كه مقدر است خالق است، و چون به وفق تقدير ايجاد
مىكند بارى است، و از اينكه صور موجودات را به احسن وجه ترتيب مىدهد و تركيب
مىكند مصور است. پس هر چه كه بايد از صورت علم عنائى حق جل و على به عين خارجى
تحقق يابد، مسبوق به اندازه است كه چون به وقوع مىپيوندد به قدر و اندازه معين
ايجاد و اختراع مىگردد، لذا در نگارستان جهان همه چيز حساب شده و به اندازه
شايسته و بايسته و بسند يعنى مهندسى شده آفريده شده است كه زيباتر از آن تصورشدنى
نيست، آرى، چو حسن ذات خود حسن آفرين است- جميل است و جمال او چنين است.
حق سبحانه در چند جاى قرآن
كريم خود را به علم شريف