نام کتاب : أسرار الحكم نویسنده : محقق سبزوارى جلد : 1 صفحه : 617
است؛ اكبر و اصغر، اكبر:
«سبحان ربّى العظيم و بحمده» [است]، و تثليث اين، سنّت است و اصغر: «سبحان اللّه»
و تثليثش واجب است.
سرّ: در عبادت، بايد اوضاعى را به كار برد عبد كه قلب «ايقظ» و «احضر»
شود، و آنها اوضاعى است كه در نزد بزرگان و سلاطين به جا مىآرند، و بالجمله هر
وضعى را كه خوب مىداند براى خوب، بايد و شايد [آن را انجام داد.] از آن جمله است،
«ركوع» و «سجود».
آيا نمىبينى كه فرموده
است: «الرَّحْمنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوى»[1] و ايضا: «وَ يَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّكَ
فَوْقَهُمْ يَوْمَئِذٍ ثَمانِيَةٌ»[2] و ايضا: «يَوْمَ يُكْشَفُ عَنْ ساقٍ وَ
يُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ»[3] و ايضا: «وَ جاءَ رَبُّكَ وَ الْمَلَكُ
صَفًّا صَفًّا».[4] و معلوم است كه جلوس بر تخت و حمل تخت
بر سر ملائكه، و صف كشيدن آنها و سجود و نحو اينها، آداب سلاطين است و اينكه در
ركوع مسنون است كه گرد آن را بكشد، اشعار به شعار محبّين و عاشقين است كه: اگر
گردنم را بزنى، تسليمم و سر از سوداى تو نپيچم. مصراع: گردن نهاديم، الحكم للّه.
و طمأنينه در ركوع، و در
نزد رفع از آن، واجب است مثل سجود، و همچنين مسنون است، طول ذكر در هر دو، ولى
بايد طاق باشد: «ان اللّه وتر يحبّ الوتر».[5] و بعد از رفع از ركوع مسنون است كه بگويد: «سمع اللّه لمن حمده»،[6] و بعض اولياء اللّه گفتهاند كه: «سمع
اللّه لمن حمده»[7] را، «حق» به زبان «عبد» مىگويد.
مسألة: ششم، سجود است
و بايد سجده كرد با مساجد
هفتگانه كه «جبهه» و «كفين» و «ركبتين» و «ابهامين» دو پا باشند. و اگر سجده، بر
جبهه متعذّر باشد، بر جبين و اگر بر جبين هم متعذّر باشد، بر ذقن، و اگر بر ذقن هم
متعذّر باشد، ايماء