نام کتاب : أسرار الحكم نویسنده : محقق سبزوارى جلد : 1 صفحه : 614
فاجرى را، و اوّل تفسير به
«يهود»، و دوم به «نصارى» هم شده در خبر، و قال أمير المؤمنين عليه السّلام: «كلّ
من كفر باللّه فهو مغضوب عليه و ضالّ عن سبيل اللّه».[1]
[تفسير آيات سوره
اخلاص]:
و چون سوره واجب است، در
نماز خوانده شود، سوره اخلاص را نيز، تفسير با اشاره به بطن سوره- فى الجمله-
مىكنيم:
-
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ: قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ»[2]: «هو» اشارت است به مرتبه احديّت كه
وجود بحت بسيط است كه «لا اسم» و «لا رسم»، «غيب الغيوب» و «غيب مطلق» است. و
«اللّه» تعبير است، از مرتبه واحديّت كه وجود ذات، از حيثيّت مجمعيّت، جميع اسماء
و صفات باشد و كلام از قبيل قول حق است كه: «قُلِ اللَّهُ
ثُمَّ ذَرْهُمْ».[3]
و [در] اعراب ديگر، «هو»
مبتداست و «اللّه» بدل، «واحد» خبر، و «هو» پيش بسيارى از عرفا، اسم اعظم است، چه
هيچ تعيّن ندارد و مدلولش نيست، مگر وجود صرف، و پيش بعضى «اللّه» اسم اعظم است،
به سبب جامعيّت مدلولش، همه اسماء و صفات را و تا توهّم تركيب نشود، حق فرموده:
«احد»، چه تكثّر به حسب اسماء و صفات است، نه به حسب وجود كه وجود هر يك با ديگرى،
و وجود جميع، با وجود مسمّى و موصوف واحد است.
و امّا «هو» را ضمير شأن
گرفتن- كه قول بسيار از مفسّرين است- خلاف اصل است و اينكه اسم گرفتيم، تابع شديم
حديث شريفى را كه امين الاسلام شيخ طبرسى در «مجمع البيان» نقل كرده، از حضرت امام
محمد باقر عليه السّلام كه فرموده:
حدّثنى ابى، عن أبيه، عن
امير المؤمنين عليه السّلام، أنّه قال: رايت الخضر فى المنام، قبل بدر بليلة،
فقلت: علّمنى شيئا انتصر به على الاعداء، فقال، قل: يا هو يا من لا هو الّا هو،
فلمّا اصبحت قصصت على رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله فقال: يا على! علّمت الاسم
الاعظم فكان على لسانى
[1] - «بحار الانوار» ج25/ 274 و ج 92/ 256.
[2] - اخلاص/ 1.
[3] - انعام/ 91.
نام کتاب : أسرار الحكم نویسنده : محقق سبزوارى جلد : 1 صفحه : 614