نام کتاب : أسرار الحكم نویسنده : محقق سبزوارى جلد : 1 صفحه : 594
جهتاند و قبله، حقيقى
براى معنوى، ذات حق است كه: «فَأَيْنَما
تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ»[1]، و هر دو، برون از جهتاند، بلكه قلب كامل، مجرّد است به تجرّد حق
تعالى، نه به تجرّد علىحده، چنانكه قلب كامل را گويند: باقى است به «بقاء اللّه»،
نه به بقاء علىحده و صورت چون بايد مطابق معنى باشد، پس قبله صورى نيز يكى است كه
كعبه باشد كه خانه مجازى حق است، و خانه اگر خانه «گل» است و اگر خانه دل، «ما به
ينظر» است، براى صاحب خانه، نه «ما فيه ينظر». پس، انسان كامل، مرآت لحاظ حق است،
نه ملحوظ بالذّات: قبله عشق، يكى آمد و بس!
اى آنكه به قبله وفا، روست تُرا
بر مغز، چرا حجاب شد، پوست ترا؟
دل در پى اين و آن، نه نيكوست ترا
يك دل دارى، بس است يك دوست ترا
پس، از آدم صفى، تا خاتم
مصطفى، و ورثه او، همه «كلمات» و «عبارات» اند، و معنى كلّ، «حق».
، مادامىكه ممكن باشد. و
اگر ممكن نباشد، رجوع به علاماتى كنند كه ظنّ اجزائى از آنها حاصل شود. و اگر علمى
و ظنّى حاصل نشود، به هر يك از چهار جهت نماز كنند.
سرّ: علم به قبله «صورى»، حكايتى است از علم به قبله «حقيقى» و وجوب
معرفت اللّه: «فَاعْلَمْ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ»[4]، «اوّل الدّين معرفة اللّه»[5]، علّت غائيّه خلق عالم،
[1] - بقره/ 109.
[2] - از رباعياتمولانا.
[3] - «مثنوى»، دفتر 1/60- رمضانى- ج 1/ 182- نيكلسون- و ج 1/ 398- جعفرى-
[4] - محمد/ 19.
[5] - «نهج البلاغه»/خطبه 1.
نام کتاب : أسرار الحكم نویسنده : محقق سبزوارى جلد : 1 صفحه : 594