نام کتاب : أسرار الحكم نویسنده : محقق سبزوارى جلد : 1 صفحه : 560
نشود، مطهّر از تطهير قلب،
از اخلاق رذيله و تزيين آن به اخلاق حميده. و هم چنين، نمىرسد به طهارت قلبيّه،
مادامىكه فارغ نشود، از طهارت جوارح از مثالب و تبعات، و تنظيف آنها به مناقب و
طاعات. پس امر تطهير، خطير است، نه همين به تطهير ظاهر تيسير است.
مسألة: امّا وضو، پس
موجبات آن، هشت است
؛ خروج «بول»، و «براز»، و
«ريح»- از موضع معتاد- و «خواب» غالب بر سمع و بصر، و «جنون»، و «سكر»، و «اغماء»
و «استحاضه» قليله، و اينها را «نواقض» نيز مىگويند.
سرّ: چنانكه اينها نواقض طهارتاند، هم چنين، هرگاه سالك مشغول به ذكر
خدا شود و هواجس و وساوس، او را عارض شود، بايد با «توبه و انابه» خود را متطهّر
كند، و باز شروع كند، و اگر جمع ميانه اوضاع كند و غسل و طهارت ظاهر هم به عمل
آورد، «نور على نور» خواهد بود. قلب را هم، احداثى است، بدين هواجس و وساوس، خاصّه
هرگاه، مالك بال او شوند، محدث معنوى مىشود و قابل محدثيّت، [قابل] به حديث ملك
نخواهد شد كه حضرت ختمى صلّى اللّه عليه و آله فرموده كه: «انّ فى امّتى متكلمين
محدثين». لراقمه:
دويم، شستن روى و تحديد آن به حسب طول، از قصاص است كه رستنگاه مو باشد،
تا ذقن و به حسب عرض، آن قدرى است كه فراگيرد آن را انگشت وسطى، و انگشت ابهام
دست.
سيّم، شستن يدين، ابتدا از مرفق يمنى، تا سر انگشتان، و بعد به همين طور،
يسرى را.
[1] - «ديوان اسرار»/259. به جاى «مراقب» كلمه «نگهبان» آمده است.
نام کتاب : أسرار الحكم نویسنده : محقق سبزوارى جلد : 1 صفحه : 560