responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : أسرار الحكم نویسنده : محقق سبزوارى    جلد : 1  صفحه : 553

بود كه رقيقه و صورت حيات بود. پس، چون‌ [1] حيات رفت و حكم به نجاست شد، تا بدانيد كه مايه طهارت و نوريّت چيزى ديگر بوده و از آسمان حقيقى چيزى فرود آمده، و از صقع ربوبيت بود: «قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي» [2] و «نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي» [3].

و امّا كافر، پس آن حياتى را كه اطهر و انور است- كه «علم باللّه و اليوم الآخر و بالرّسول و الامام» باشد- ندارد و متوقّع از آن، حيات تعقّلى است: «و العقل ما عبد به الرّحمن و اكتسب به الجنان» [4]، و مترقّب از آن، اقتصار بر حيات حيوانى نيست.

مصراع: «النّاس موتى و اهل العلم أحياء». پس، كافر مردار است.

مثنوى‌

هين كه اسرافيل وقت‌اند اولياء

 

مرده را، ز ايشان حيات است و نما

جان‌هاى مرده، اندر گورِ تن‌

 

بر جهد زِ او، از شان اندر كفن‌

گويد، اين آواز، ز آواها جداست‌

 

زنده كردن، كارِ آواز خُداست‌

ما بمرديم و بكلّى كاستيم‌

 

بانكِ حقّ آمد، همه برخاستيم‌

اى فناتان، نيست كرده زير پوست‌

 

بازگرديد، از عدم، ز آواز دوست‌

 

[5] و سرّ ديگر آنكه: كافر در باطن، «كلب» و «خنزير» است و از عقل- كه آدميّت به آن است- عرى و برى است و اين دو هم، «نجس» بودند.

و امّا «خمر» و ملحق به آن، پس عقلى را كه اشرف اركان آدمى است، زايل مى‌كند و [انسان‌] در وقت سكر، مساوق با حيوان است، بلكه فتنه و شر مى‌كند كه:

باده اندر هر سرى، «شر» مى‌كند! و ديگر آن كه «شهوت» را زياد مى‌كند.

مسألة: بعضى، عدد نجاسات را، زياده بر اين گفته‌اند

، مثل عرق جنب از حرام، و عرق شتر جلّال، بلكه عرق مطلق حيوان جلّال، و بعضى، چيزهاى ديگر


[1] - «چون» زايد به نظرمى‌رسد.
[2] - اسرى/ 87.
[3] - حجر/ 29.
[4] - «بحار الانوار»، ج1/ 116 و 170.
[5] - «مثنوى»، دفتر 1/40- رمضانى- و ج 1/ 117- نيكلسون-
نام کتاب : أسرار الحكم نویسنده : محقق سبزوارى    جلد : 1  صفحه : 553
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست