نام کتاب : أسرار الحكم نویسنده : محقق سبزوارى جلد : 1 صفحه : 551
است كه به ترقّيات و
استكمالات مىماند.
- هفتم و هشتم «انقلاب»
و «استحاله» است
، و سرّ آن است كه حكايتى
است از ابدال وجود طبيعى، به وجود ملكوتى و وجود جبروتى. مثل اينكه نفس، «عقل»
شود، و نفس مسوّله «ملهمه» شود، و ملهمه، «مطمئنه» شود، و وجود سالك، از «بدلا»[1] شود.
و از اين احكام شرعيّه،
بايد متفطّن شويد به تصديق شرع مطهّر، به مادّه باقيه در احوال وگرنه، آن «نجس» و
«متنجس» كجا، و اين «مستحيل اليه» و «منقلب اليه»- مثل خاكستر باقى، بعد از
احتراق- كجا؟ هر يك، حقيقتى است، غير يكديگر و موضوع باقى نيست. [به عنوان مثال،]
سگى كه در نمكسار[2] افتد و نمك شود، كجا و نمك كجا؟ هر يك
[از اينها] صورت نوعيّه علىحده دارد و قاذورات نجسه كجا، و ديدان متولّده از
آنها كجا؟، اين «پاك» ها، آن «نجس» ها نيستند، اگر مادّه مشتركه نباشد. پس، چون
گويند: اين پاك، همان نجس است، حال پاك شده، عقل و شرع و عرف، متظاهرند در تصديق
به مادّه باقيه در احوال.
- نهم «گم شدن» است
، مثل تثليث. سرّ [ش هم]
آن است كه: اين، مثل ذهاب شهوت و غضب حيوانى است و بقاء عقل و در نفى صفات، كما
قال على عليه السّلام:
«كمال الاخلاص نفى
الصّفات»[3]، نفى لطفيّه و قهريّه و اثبات ذات، و
در توحيد، ترقّى از توحيد افعال و توحيد صفات به توحيد ذات.
- دهم، «ازاله» است
كه برطرف شدن نجاست است،
از بدن حيوانى كه غايب شود، از تو و برطرف شدن از بواطن، مثل دهان و گوش و دماغ. و
اين، صورت تخليه از رذايل است و حكم به پاكى كسى كه متجاهر به فسق نيست و مطّلع بر
صدور كبيره از او نيستى و فعل متشابه مسلم را، حمل بر صحّت كردن است.