نام کتاب : أسرار الحكم نویسنده : محقق سبزوارى جلد : 1 صفحه : 423
و چگونه مىشود كه شيئيّت
و هويّت با اجزاى ماديّه باشد، خواه لايتجزّى و خواه لايتجزّى كه در ضمن «جماد» و
«نبات» و «حيوان» و «اخلاط» و «اغذيه»، محفوظ باشند، و خواه دائم و خواه حادث. و
حال آن كه هر «حادث»، داثر و زايل است: «و تلك الدّار الآخرة عقبى الدّار».[1]
پس، حق همان است كه شيئيّت
به صورت و هويّت مراتب صور، به «نفس» و «وجود نفس» است و صور محفوظ، و در وعاء دهر
باقىاند به بقاء نفس و ابقاء حق:
«ما عِنْدَكُمْ
يَنْفَدُ وَ ما عِنْدَ اللَّهِ باقٍ»[2].
و موادّ در تبدّلند و تا
صورت دارد، ضعيف است، حاجت دارد در انفعالات و استكمالات به آن و آن هم مطلق، و به
نحو ابهام معتبر است و چون قوّت و استكمال يافت، از مطلق مادّه دنيويّه غنى است و
اگر به تجرّد نفس قائل نباشد، پس هيچ مطلب را نتوانند انجام داد، با قول به اراده جزافيّه
و نفى عليّت و معلوليّت و ابطال قوا و طبايع، و منكر تجرّد نفس ناطقه، در حقيقت،
ملحق به «طباعيّه» و «دهريّه» است، العياذ باللّه.
فصل در باب معاد جسمانى،
شبهاتى باقى است كه بايد آنها را نيز دفع كرد:
شبهه اول، امتناع اعاده معدوم است كه، ادّعاى بداهت شده است، در امتناع اعاده
بشخصه و عينه. و امام فخر الدّين رازى، با تشكيكاتى كه در بسيارى مسائل حكمت
مىكند، اين ادّعا را مستحسن شمرده است.
و بعضى از متكلّمين،
رفتهاند به جواز، و [لى] حق، امتناع است، زيرا كه رسيدى در ذكر اصول كه فرق است
ميانه «تميّز» و «تشخّص» و عود معدوم بعينه كه ممتنع است، آن است كه «شىء» معدوم
شود و باز با جميع مشخّصات و مميّزات و عوارض، حتّى مبتدئيّت- و در ما نحن فيه،
حتّى دنيويّت- عود كند. و در حشر جسمانى، اينها شرط نيست كه حتّى دنيويّت عود كند
و همه عوارض و اعمال و حركات، رجوع كنند، باعيانها كه بديهىّ الامتناع است، بلكه
بايد شخص همان شخص باشد به حيثيّتى كه چنانكه در اخبار است: «لو رأيته، لقلت انّه
هو الّذى كان فى
[1] - در قرآن، آيهاىبا اين تركيب وجود ندارد.
[2] - نحل/ 96.
نام کتاب : أسرار الحكم نویسنده : محقق سبزوارى جلد : 1 صفحه : 423