نام کتاب : أسرار الحكم نویسنده : محقق سبزوارى جلد : 1 صفحه : 409
و در مراتب يك شخص- مثلا-
تميّز هست و هر يك از مراتب مشخّص نيستند، چنانكه «نفس ناطقه»، هفت لطيفه دارد- كه
گذشت- و هر يك، مشخّص نيست كه هفت نفس باشد، از كلّى منتشر الا افرادى كه نفس
ناطقه است، بلكه همه تفنّن يك تشخّصاند. و هم چنين، تغيّرات مراتب انسان اربعه
مذكوره، همه تفنّن مراتب يك شخص از انسان باشند.
اصل چهارم، بيان عالم مثال است و اشراقيّون و عرفا و ارباب شرع، به اين عالم
قائلاند و هر چند، در شرع، به لسان ديگر فرموده باشند. و اين عالم را، عالم
«اشباح» و «برزخ» و «خيال منفصل» و «مثال مطلق»، و خيال آدمى را «خيال متّصل» و
«مثال مقيّد» گفتهاند، و عرفاء «شهادت مضافه» و «عالم فرق»، و حكماء قديم، سماء و
سماوى آن را «هور قليا» و عناصر و مدن آن را «جابلقا» و «جابرسا» ناميدهاند، و
اين عالمى است بين العالمين. چه، عوالم به قسمت اوليّه، سه گونه است: عالم عقل، و
عالم مثال، و عالم طبع، اوّل مجرّد است بالذّات، از «مادّه» و «مقدار»- هر دو- و
[عالم] دوّم از مادّه دون مقدار، و سيّم مقارن است به هر دو.
و صور «مرآت» ها و «خيال»
ها را، شيخ اشراقى، از اين عالم مىداند- كما مرّ- و بسيارى از «غرايب» و «معجزات»
و «كرامات» را گويند: از اين عالم است، و در «حكمة الاشراق» گويد:
از احكام اقليم ثامن است
كه همين عالم مثال باشد و اين صور، رقايق حقايقاند و قائماند به قيام صدورى، به
مجرّدات محضه و تنزّل آنهايند و ترقّى صور عالم طبيعى.
چه، مجرّدند از مادّه، و
هر صورتى كه در اين عالم مادّى هست- چه جواهر و چه اعراض- آنجا هست به اضعاف اضعاف
و صور زيبا و بيض و حسنى و زشت و سود و شوها، همه را دارد. و مشّائون منكرند، هر
چند اصل صورى، غير اين صورى كه نزد ما هست، پيش از اينها و بعد از اينها، اتّفاقى
است، ولى مشّائون، قائم به نفس منطبعه فلك مىدانند و اشراقيّون قائم بالذّات.
و سيّد داماد- اعلى الله
مقامه- در «جذوات»، بعد از انكار نگاشته است كه:
آرى، انحاى تعلّقات و مراتب
لطافت و كثافت ماديّات مختلف مىباشد، به شدّت و ضعف. پس، اگر در شهادت و ماديّت
تعميم و توسيع كنند- و اين عالم مثال را، الطف
نام کتاب : أسرار الحكم نویسنده : محقق سبزوارى جلد : 1 صفحه : 409