responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : أسرار الحكم نویسنده : محقق سبزوارى    جلد : 1  صفحه : 322

پس، چنانكه قوم گفته‌اند كه حسّ مشترك، حكم جزئى مى‌كند به اينكه صاحب اين لون، صاحب اين طعم است، و حاكم بر دو شى‌ء، بايد مدرك هر دو باشد، پس حسّ مشترك هم «رأيى» است و هم «ذائق». و از هر دو، باخبر است.

همچنين، در مدرك بودن نفس، همه را گوئيم كه: اين حكم را، نفس كند و نيز حكم كند كه اين محسوس، مخيّل است و اين مخيّل، صاحب آن معنى موهوم است، و اين زيد، انسان معقول است و حاكم بر دو شى‌ء، بايد مدرك آن‌ها باشد، و اگر قوا مدرك باشند، اسناد ادراك به خود حاكم، مجاز باشد. پس، حكم از خود نفس ميسّر نباشد، و اگر آنها ادراك كنند و به خود نفس نيز منعكس شود، پس ادراك «جزئيّات» كرده، چنان كه ادراك «كليّات» كند، هر دو را به ذات خود.

و در زيد «انسان»، نشود ادراك «انسان معقول» به قواى جزئيّه باشد كه تعقّل معقولات به ذات مجرّده نفس است، مانند تعقّل خودش، مر خود را، به علم حضورى. پس تعقّل كند هم كلّى را، و هم جزئى مجرّد را وهم ادراك كند، جزئى مادّى را. و بعد از اين، به چند سطرى گويد:

فهذه القوى فى البدن، كلّها ظلّ ما فى النّور الاسفهبد.

و نيز گويد:

فله الحكم بذاته و هو حسّ جميع الحواسّ و ما تفرق فى جميع البدن، يرجع فى النّور الاسفهبد الى شى‌ء واحد و للنّور المدبر اشراق على مثال الخيال و اشراق على الابصار، انتهى.

فصل در مغايرت عاقله با بدن و قواى بدن و تجرّد عقلانى آن:

اين مطلب واضح مى‌شود از براى ذهن نورئى كه تفكّر كند و ملتفت شود به مسأله كه مبتدى حكمت مى‌داند كه: اصل قابلى آدمى، مثل هر كائن، چهار عنصر است و اين فطانت، در علوم و صناعات و عقل‌هاى؛ عملى و نظرى، و حكمت‌ها و اخبارات، از عالم «لاهوت» است و «جبروت»، به شرط آن كه «تخيله»، از [روى‌] عادت بينى و «تحليه» به اعجوبه بينى داشته باشد، چنانكه گويا در خلوتى نشو كرده، و اوّل مرتبه، ديدن اين، عجايب است. پس بيند:

نام کتاب : أسرار الحكم نویسنده : محقق سبزوارى    جلد : 1  صفحه : 322
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست