نام کتاب : أسرار الحكم نویسنده : محقق سبزوارى جلد : 1 صفحه : 319
حكيمانه مىكند كه بايد
متخلّق به اخلاق الله بود كه: «إِنِّي جاعِلٌ فِي
الْأَرْضِ خَلِيفَةً»[1]
و همان ذات كه اين تصوّر كلّى را كرد، تصوّر جزئى كند كه صورت حليله جليله باشد و
اين سوق، به شوق نزوعيّه كند و اين فورا تحريك قوّت منبثه در اعصاب و عضلات كند و
تهييج بخارى كند كه منقلب به ريح ممدّد آلت تناسل شود.
پس، به مجرّد ارتسام صورت
مطلوبه در خيال كه خبر كرد نزوعيّه را كه شوق و رغبت انگيزد و عامله را كه تحريك
اعضا كند و حال آنكه شوقيّه نيز ادراك ندارد و مقابل قواى مدركه است و شأن آن
«تحريك» است.
پس، عاقل و مدرك و محرّك،
ذات نفس است و مراتب دارد كه وحدتش، ظلّ وحدت رفيع الدّرجات ذى العرش است. بلى،
«قلب المؤمن عرش الرّحمن»[2]. و عرش و سرير حضرت واسع عليم و ملك عظيم، بايد در خور او «فخيم»
باشد. اين است كه در حديث قدسى فرموده: «لا يسعنى ارضى و لا سمائى و لكن يسعنى قلب
عبدى المؤمن»، و در حديث نبوى است كه: «انّ اللّه خلق آدم على صورته»[3]، و صورت او، و دو گونه او، صفت جمال
او و صفت جلال او [ست] و مناسب مقام استشهاد ما، صفت «تنزيهيّه» و صفت «تشبيهيّه»
اوست كه مشتمل است بر اين دو، تا قول حق تعالى:
«لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ».[4]
تحقيق اشراقى: نفس انسانيّه، چون هيكل توحيد است، پس چنانكه حق تعالى را مرتبه
احديّت و واحديّت است كه در مرتبه احديّت، نه «اسم» و نه «رسم» و اسماء حسنى، من
حيث المفاهيم الكثيرة، مسلوب است، نه من حيث التّحقق كه همه به يك تحقّق
متحقّقاند.
و در مرتبه واحديّت
گفتهاند: «جاءت الكثرة كم شئت»، يعنى: كثرت، به حسب مفاهيم اسماء و صفات و لوازم
اسماء و صفات- كه اعيان ثابتاتاند- و صور علميه تفصيليّه «لميزليّه» اند، به صور
ما لايزاليّه- كما مرّ- همچنين، نفس قدسيّه