responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : أسرار الحكم نویسنده : محقق سبزوارى    جلد : 1  صفحه : 317

به «علىّ حكيم» نيز تأويل شده و شيخ فريد [1]، در شأن هيكل توحيد گفته است:

روز و شب اين هفت پركار، اى پسر!

 

از براى توست، بر كار اى پسر!

طاعت روحانيان از بهر توست‌

 

خلد و دوزخ، عكس لطف و قهر و توست‌

قدسيان، يكسر سجودت كرده‌اند

 

جزو و كل، غرق وجودت كرده‌اند

ظاهرت جزو است و باطن كُل، كُل‌

 

خويش را، قاصر مبين در عينِ ذل‌

تن ز جان نبود جدا، عضوى از اوست‌

 

جان ز كُل، نبود جُدا، جزوى ازوست‌

 

«تن ز جان» اه، اشارت است به قول تحقيقى كه: نفس «جسمانية الحدوث و روحانية البقاء» ست، بلكه صريح است، و همچنين است در صراحت «جزو و كل»، اه. [2]

و برهان بر اينكه افعالى كه به قوى نسبت مى‌دهند، همه افعال نفس است، آن است كه: ديدن و شنيدن و چشيدن و غير اينها از ادراكات ظاهره و باطنه و تحريكات شوقيّه و حركات اراديّه و غير اينها را، نسبت به خود مى‌دهى، و جدا نيست كه از گوهر ذات نفس است.

و چنانكه تعقّلات كليّات، از ذات نفس است و ارادت كليّه كه از صميم عقل است، همه را از ذات «نفس ناطقه» مى‌دانى و به خود نسبت مى‌دهى، همچنين ادراكات جزئيّه و اشواق و حركات را هم، بى [هيچ‌] تفاوت، همه را از همين ذات مى‌دانى و فاعل همه را «يكى» و آن يكى را «ذات خود» مى‌دانى و بدون شائبه مجاز، گوئى: «ادراك كردم» و «حركت كردم» و «شوق كردم»، چنانكه به حقيقت‌گوئى: «تعقّل كردم». و اگر گوئى: «نسبت به خود دادم، چون به قواى تن خود كردم»، گوئيم: اين مجاز مى‌شود، از قبيل اسناد فعل مباشر به آمر- كما مرّ-

و ديگر آن كه: قواى جزئيّه، چون ادراك كنند، اگر مؤدّى نشود به ادراك خود نفس، پس «نفس» ادراك نكرده [باشد،] و اگر مؤدّى شود، پس «نفس» ادراك جزئيّات كند، چنانچه ادراك كليّات كند، و چگونه ادراك جزئيّات نكند، و حال آن كه «تن» و قواى تن را، علم حضورى دارد، به نحو جزئيّت و هويّت. پس، نفس‌


[1] - مقصود عطارنيشابورى است.
[2] - همان «الخ» است.
نام کتاب : أسرار الحكم نویسنده : محقق سبزوارى    جلد : 1  صفحه : 317
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست