نام کتاب : أسرار الحكم نویسنده : محقق سبزوارى جلد : 1 صفحه : 316
فصل در كيفيّت نسبت نفس
ناطقه است
، به قوا و بيان معيّت آن،
با قوى كه آيت معيّت قيوميّت حق تعالى است، با اشياء. بعضى، نسبت نفس ناطقه را به
قواى «طبيعيّه» و «محرّكه شوقيّه» و «محرّكه عامله» و «مدركه ظاهر» ه و «باطنه»
مثل نسبت مخدوم مىدانند به خوادم مباينه و نسبت افعال و ادراكات اينها به آن،
نسبت آثار مباشرين است به آمرين.
پس، قوّت شوقيّه، تحريك
كرده- نه نفس- و قوّت مدركه ادراك كرده- نه نفس- مگر به مجاز. چه، فعل خادم و
مباشر، صحّت سلب دارد از «مخدوم» و «آمر».
پس، لازم آيد عجز نفس از
اين افعال و ادراكات، و اين باطل است. و بعضى، نسبت را، نسبت فاعل و مدرك بالآلات
دانند، چنانكه گويند: «النّفس تدرك الكليّات بذاتها و الجزئيّات بآلاتها» و اين
قول، اقرب به تحقيق است، از قول اوّل.
و حقيق به تحقيق، آن است
كه: نفس ناطقه «ظلّ الله» است و وحدت حقّه ظليّه دارد، نه عدديّه. پس، مراتب
متفاضله دارد؛ انوار «بَعْضُها فَوْقَ بَعْضٍ»[1]، جسمانية الحدوث و روحانية البقاست، و
همه قوا، شئون ذاتيه اوست. پس، آن است عاقله و متوهّمه و متخيّله و حسّاسة و
محرّكه و مغذّيه و مولّده و مانند اينها.
و حكمائى كه ادراك جزئيّات
و افعال و تحريكات را به قوا نسبت دادهاند، رعايت «تنزيه» كردهاند و احتراز از
«تشبيه»، ولى تحديد كردهاند او را: «أَ لَمْ تَرَ إِلى
رَبِّكَ كَيْفَ مَدَّ الظِّلَّ»[2]، آيت كبرى است از براى آنكه: «دنى فى علوّه و علا فى دنوّه»[3]، و مظهر اعظم است، اسماء تنزيهيّه و
تشبيهيّه را جميعا، بلكه خود «اسم اعظم» است، چنانكه از مأثور است كه: «الاسم ما
انبا عن المسمّى».[4] و كه تواند كه «انباء» از مسمّى كند،
اينگونه انبائى كه نفس ناطقه «انسان كامل» دارد، اين است كه نباء عظيم
[1] - ظلمات بعضها فوقبعض، نور/ 40.
[2] - فرقان/ 45.
[3] - «بحار الانوار»، ج89/ 234.
[4] - يكى از قواعدفلسفى اين است: «الاسم هو المسمّى باعتبار الهويّة و الوجود».
نام کتاب : أسرار الحكم نویسنده : محقق سبزوارى جلد : 1 صفحه : 316