نام کتاب : أسرار الحكم نویسنده : محقق سبزوارى جلد : 1 صفحه : 311
چه قواى جزئيّه به حقايق
راه ندارند، ولى به جزئيّات و رقايق و حكايات حقايق، راه دارند. و قواى جزئيّه، به
«مجرّد» احاطت ندارند، ولى قوّت عقليّه مجرّده، بر آنها احاطت دارد.
پس، دانسته شد كه: عاقله-
سيّما مسلّطه بر معلّم- از «وهم» و «متخيّله» و «خيال» به قدر السّعى و الطّاقة
استخدام مىكند اينها را بر تركيب و تفصيل در جزئياتى كه رقايق حقايقاند، چون
كلمات نفسانيّه و خياليّه و لفظيّه و ترتيب مقدّمات. پس، تركيب و تفصيل و ترتيب در
رقايق و افراد، هرآينه مىگيرد حقايق را چه، فرد و رقيقه، حامل كلّى طبيعى و حقيقت
است.
و از اينجاست كه اختلال در
اين قوا- خواه به مرض و خواه به شيخوخت- سرايت كند به افكار عاقله، به حسب وجود
رابطى به اهل عالم طبيعت، نه فى نفسها بعد از استكفاء، و غناى از بدن و قواى بدن.
و اصلاح عاقله كن، به صرف عمر در تعقّل كه اين است جهت بقا و غناى نفس از بدن و
عالم طبيعت![1]
و امّا ادراك جزئيّات به
مشاعر طبيعيّه، جهت فقر است و نيازمندى، و در اوايل، اگر فقر هست به اينها- چه نفس
«جسمانية الحدوث» است، ولى «روحانية البقاء» است- بايد برخيزد و «غنى» شود، به
غناى خدا، و باقى به بقاى او. لراقمه:
بدان كه به تشريح مقرّر
است كه از براى «دماغ» سه بطن است؛ بطن اوّل، اعظم است از دو بطن ديگر، و سيّم از
دوم، و دوّم
[1] - در حاشيه نسخه«اسرار الحكم» ى كه از استاد محترم صدوقى سها، به امانت ستاندهام، بامدادى، اينشعر در حاشيه ثبت كرده شده است: جهد كن بىشيشه بينى نور را چونكه شيشه بشكند، نشوى عمى! .
[2] - «ديوان اسرار»/291- از غزل شماره 78. امين معتقد است: سبزوارى اين غزل خود را، در استقبال از يكغزل فروغى بسطامى سروده است.
نام کتاب : أسرار الحكم نویسنده : محقق سبزوارى جلد : 1 صفحه : 311