نام کتاب : أسرار الحكم نویسنده : محقق سبزوارى جلد : 1 صفحه : 309
چون حفظ مىكند معانى را،
«حافظه» است، و چون زود به ياد مىدهد[1]، و هم را، آن معانى مصونه و مستمسكه را «ذاكره» و «متذكّره» است، و
چون گاه تأنّى و درنگى مىشود، «مسترجعه» است.
- و گاهى توهّم مىشود كه:
حفظ معانى و ادراك و استعراض- امور سهگانهاند- بايد دست بدهند، تا استرجاع به
انجام رسد، پس قوا بايد زياد باشد.
- جواب آن است كه: حفظ به
«حافظه» است و ادراك به «وهم» است، و عرضه داشتن صور يا معانى، مانند سان ديدن
لشكر، عمل قوّت متصرّفه است. پس، خدمت مىفرمايد «وهم»، متصرّفه را، استعراض صور
محزونه در خيال، تا برخورد به صورتى كه معنى مضاف به آن را، «وهم» ادراك كرده بود،
و يا استعراض مىكند معانى محفوظه در «حافظه» را، تا برخورد آن معانى را، با آن
صورتى كه معنى اضافه به آن داشته، پس قوّت ديگر به كار نيست.
فصل پنجم در قوّت
متصرّفه است:
و آن قوّتى است كه كارش
«تركيب» و «تفصيل» است در صور و معانى، چون انسان ذو الجناحين و انسان عديم
اليدين، و اين، چون هزليّات آن است.
و امّا جدّيّات، تركيب
صورت به صورت، چون تركيب صورت جزئيّه كتابت، به صورت زيد و [تركيب] معنى به معنى،
چون تركيب «حسن» به محبّت و «قبح» به عداوت بنده خدائى، و تركيب معنى به صورت، چون
تركيب محبّت جزئيّه به صورت انسان جزئى، و تفصيلها را، در سوالب جزئيّه جارى كن!
و شارح جديد «تجريد»، بعد از آن كه امثله تركيب و تفصيل را به نظاير آنچه گفتيم،
ذكر كرده، گفته است:
و قد يقال تركيب الصّورة
بالصّورة كما فى تخيّل انسان ذى جناحين و تفصيل الصّورة عن الصّورة كما فى تخيّل
انسان بلا رأس.
و اين لفظ «قد يقال»،
اشعار دارد به تمريض اين دو مثال، و حال آنكه اين مثال، مشهور است و اولى است به
مخيّله و اسدّ و احكم است، از براى دفع تشكيك.