نام کتاب : أسرار الحكم نویسنده : محقق سبزوارى جلد : 1 صفحه : 307
معلوم حضورى عنائى اجمالى،
در عين كشف تفصيلى او نيز هستند، چنانكه به تفصيل رسيدى.
پس، در آيت كبرى- كه انسان
است- بايد برسى، چنانكه مولاى موحّدين على عليه السّلام فرموده است: «لا آية اكبر
منّى». و حقير، يكى از وجوه حديث: «من عرف نفسه فقد عرف ربّه»[1]، را اين مىدانم كه: هر كه نفس خود را
شناخته، پس اوّل ربّ خود را شناخته، و آن معرفت را، ميزان اين معرفت نفس كرده.
و به قول حكما: از نمط
برهان «لم»- كه اوثق و اشرف طرق ادلّه است- آمده و از علّت، پى به وجود ذات و صفات
معلول برده، خاصّه معلولى كه آيت كبرى و كلّ المعاليل و هيكل توحيد است، و به لسان
قرآنى معلّم به همه اسماى حسناى الهى است و تعلّم وجودى، اعنى؛ تخلّقى و تحقّقى
دارد، اگر «انسان كامل» است، يعنى:
آينه سراسر نماى اسماء
حسنى است به حسب وجود، پس «وجود» و «صفات» او را، بايد از معرفت وجود و صفات حق
رسيد.
فصل سيّم در وهم است:
و آن قوّتى است كه ادراك
معانى جزئيّه كند، مثل ادراك كردن «زيد» محبّت «عمرو» را، و عداوت «بكر» را. و اين
قوّت، در حيوانات عجم نيز هست، چه گوسفند، ادراك كند معنيى را از گرگ كه «عداوت»
او باشد و مىگريزد از آن، و برّه ادراك كند «محبّت» مادرش را و ميل كند به جانب
آن، و موش- كه از حشرات است- ادراك كند، «عداوت» گربه را، و گربه ادراك كند ترس و
نفرت آن را كه در كمين باشد- كه اثر «نفرت» و «خوف» كه هرب است- از آن به وقوع
نيايد. و اين معانى، چون از جزئيات است، نشايد، مدركشان عقل باشد، و چون از صور
محسوسه نيست، نشايد مشاعر ظاهره و «حسّ مشترك» باشد، پس قوّتى ديگر بايد كه ادراك
معانى جزئيّه كند و آن «وهم» است. و شايد كه بعض حيوانات، «وهم» نداشته باشد، چون
پروانه كه خود را به شعله مىزند و اذيّت
[1] - «بحار الانوار»، ج95/ 456، «آداب النفس» ج 2/ 265، «مصابيح الانوار فى حلّ مشكلات الاخبار»/ 204،«الانوار الساطعة» ج 1/ 72، «الحياة» ج 1/ 114، «سفينة البحار» ج 8/ 297. منابعذيل، حديث را از على عليه السّلام مىدانند: «الصّراط المستقيم» ج 1/ 156 و «نورالابصار»/ 166.
نام کتاب : أسرار الحكم نویسنده : محقق سبزوارى جلد : 1 صفحه : 307