نام کتاب : أسرار الحكم نویسنده : محقق سبزوارى جلد : 1 صفحه : 291
مشتركى باشد و اين ماهيّت،
ناقصه جنسيّه است و «جنس» بعض الماهيّه است.
چه، «ادراك» به معنى صورت
حاصله است و «صورت» در هر حاسّه به طورى است.
پس، «ادراك ملايم» در هر
حاسّه يا منافر، حمل مىشود بر كثرت مختلفة الحقايق. و اين، تعريف «جنس» است. پس،
وجودش به طور انغمار است، در فصول، نه مثل ماهيّت متحصّله، تا بتواند «نوع» باشد،
به خلاف مثل «عدد» يا «شكل» يا «قرب» و «بعد» كه بعد از تماميّت مدركات [قرار
دارد] و از طوارى است.
و گفته شد كه: محسوسيّت و
مبصريّت- مثلا- جنساند، مثل كيف مطلق كه جنس اعلاست.
فصل در بيان اشرفيّت
مشاعر است، بعضى از بعض:
شايد فهميده باشى كه «لمس»
و «ذوق» و «شمّ»، تفاضلى در ميانشان هست. ليكن همه مفضولاند، نسبت به «سمع» و
«بصر». و لهذا اسماء مشتقّه از اينها، بر حق تعالى اطلاق نشود و او را «لامس» و
«ذائق» و «شامّ» و مانند اينها نگوئى كه موهم نقص است و بدل [همه] اينها «مدرك»
گوئى.
و امّا «سميع» و «بصير»
اطلاق كنى [بر جنابش] تأسّيا به كتاب اللّه و سنة نبيّه. و گفتگوئى هست كه آيا
«سمع» اشرف است، يا «بصر»؟ و حق آن است كه «بصر» اشرف است، از چند وجه:
يكى آنكه «بصر»، ادراك كند چيزهاى بسيار دور را. پس، گويا تجرّدى و طىّ
مكانى دارد كه تا سر بالا مىكنى، شمس و قمر را، در آسمان مىبينى و در شب، ثوابت
را در آسمان هشتم مشاهده مىكنى دفعة. و [اين در حالى است كه] قلمرو سمع، فرسخى
يا نهايت در مثل رعد، سه چهار فرسخى است.
دوم آنكه از مدركات بصر، «نور» است كه اشرف اعراض است. چه «نور»، عرضى
رقيقه [از] انوار اسپهبديّه و انوار قاهره است و مبدئيّت اعدادى دارد، براى خيراتى
كه از «نور الانوار»- بهر برهانه- صادر مىشود، به حيثيّتى كه به مبدئيّت ايجابى
آن قائل شدهاند، ثنويّين قائلين به خالقيّت نور و ظلمت. ولى، اين «شرك»
نام کتاب : أسرار الحكم نویسنده : محقق سبزوارى جلد : 1 صفحه : 291