responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : أسرار الحكم نویسنده : محقق سبزوارى    جلد : 1  صفحه : 273

نوريّت است، بلكه همه خيرات ممكنات، مشمول اوست و نمودار او.

و اگر او را نسبت ندهى، كل را نسبت ندادى، پس حق «جمع» است و بايد ذو العينين بود و سبب‌سوزى- چنانكه اشارت شده- آن است كه «آغاز» و «انجام»، همه را او بينى، نه «ابطال» و «تعطيل» چيزى كن! بيت‌

اگر يك ذرّه را برگيرى از جاى‌

 

خلل گيرد همه عالم، سراپاى‌

 

[1] معلوم است، زوال «علم» و «قدرت» خدا، چگونه مى‌شود: «قَدْ أَحاطَ بِكُلِّ شَيْ‌ءٍ عِلْماً» [2]. و وجه خدا ممتنع است، عدمش: «فَأَيْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ» [3] و «كُلُّ شَيْ‌ءٍ هالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ». [4] بيت‌

در نعت بقا، كسى نيست با تو مشارك‌

 

ذات تو بود باقى و باقى همه هالك‌

 

فصل در قواى نفس حيوانيّه است‌

كه حيوان اختصاص به آنها دارد، نه آنها به حيوان، چنانكه در قواى نباتيّه رسيدى، و آنها سه گونه است: حواسّ ظاهره، و حواسّ باطنه، و اين دو قسم را «قوّت مدركه» خوانند، و سيّم قوّت محرّكه.

امّا «حواس ظاهره» پنج است و اينكه جمعى گفته‌اند، حتّى مثل علامه شيرازى شارح «حكمة الاشراق» و فاضل ميبدى، شارح «هدايه» كه: شايد حاسّه ديگر باشد و لا اقل ممكن باشد، و از براى ما وجود نداشته باشد، چنانكه باصره تحقّق دارد و «اكمه» از آن و مدركات آن بى‌نصيب است، درست نيست.

چه، انسان هيكل توحيد است و متن است و عالم، شرح او و عكوس او، پس چگونه چيزى از وجود او بيرون افتد كه كمال، همه را داراست، به نحو اعلى و خداوند- جلّ جلاله- همه را براى آدم نوعى آفريده كه فرموده: «خلقت الاشياء


[1] - «مفاتيح الاعجازفى شرح گلشن راز»/ 124.
[2] - تحريم/ 12.
[3] - بقره/ 109.
[4] - قصص/ 88.
نام کتاب : أسرار الحكم نویسنده : محقق سبزوارى    جلد : 1  صفحه : 273
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست