نام کتاب : أسرار الحكم نویسنده : محقق سبزوارى جلد : 1 صفحه : 232
مراتب به «غيب الغيوب» و
«غيب مطلق» و «غيب مضاف» و «شهادت مضافه» و «شهادت مطلقه» تعبير كنند كه بعد از
مرتبه «غيب الغيوب» و «غيب مصون» و «غيب مكنون» عقول كليّه و نفوس عاقله و نفوس
عامله، مظاهر عالم مثال و عالم طبع و حسّ باشند.
و گاه به جمع «منتهى
الجموع» و «جمع الجمع» و عالم «فرق» و عالم «فرق الفرق» تعبير كنند و گاه به اينها
تأويل كنند «ستة ايّام» را كه ماهيّات و اعيان ثابتات، در همه مراتب معلوم و مكشوف
بودند. و در لسان شرع مطهّر نيز، اغلب اين اسامى و تعبيرات آمده، به علاوه تعبير
از «غيبيّات» به ملائكه و از اقسام آنها به:
«الصَّافَّاتِ صَفًّا فَالزَّاجِراتِ زَجْراً فَالتَّالِياتِ ذِكْراً»[1]،
«وَ النَّازِعاتِ غَرْقاً وَ النَّاشِطاتِ نَشْطاً وَ السَّابِحاتِ سَبْحاً
فَالسَّابِقاتِ سَبْقاً فَالْمُدَبِّراتِ أَمْراً»[2] و غير ذلك.
فصل در بيان براهين بر
وجود عقول كليّه
كه موجوداتى هستند كه در
«ذات» و در «فعل»- هر دو- مجرّدند، از مادّه و از جلالت وجود، توجّه بالذّات به
عالم صورت ندارند و همه توجّهشان به فوق معنوى است، به خلاف نفوس ناطقه كه اگر چه
مجرّدند در ذات خود، ولى در فعل محتاجاند به مادّه و توجّه دارند به عالم صورت،
در استكمال در اوّل حال. مثلا در «ابصار» حاجت دارد به استعمال «عين»، و اگر يكى
از طبقات و رطوبات يا بيشتر- كه مشروح شد- نباشد، از عالم ديدنى، بىنصيب است و از
علم كلّى كه اينها وسيله نيل آن است بىبهره كه: «من فقد حسّا فقد علما».[3]
و همچنين، در «استماع» به
«گوش» و در ادراكات ديگر به آلات ديگر، و در افعال چون «بسط» وجود و «بطش» و
«قبض»، به دست و در «مشى» در پى حاجتى، به پا و قس عليها. و امّا عقل كلّى
مىبيند، بىحاجت به طبقات مذكوره و بسط و بطش مىكند بىحاجت به دست. و مطّلع است
بر آنچه در «فوق» و «تحت» است، يا در