responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : أسرار الحكم نویسنده : محقق سبزوارى    جلد : 1  صفحه : 212

كه حكما فعل مقولى را «ان يفعل» گويند. و نفس و مافوق او، حىّ‌اند به حيات ذاتيّه و حيوانات لحميّه و طبيعيّه، حىّ بالعرض نفوس‌اند، و حيات به معنى، اعمّ نيز استعمال مى‌شود، مساوق با وجود.

و به اين معنى نيز، اوست حىّ حقيقى كه اوست «حقيقت وجود» و «وجود حقيقى»، بلكه حيات عامّ و خاص و اخصّ در همه، ظلّ حيات «حىّ قيّوم» است.

فصل در سمع و بصر حق است:

چون دانستى كه حق، علمش به اشياء، حضورى است و وجودات، از صدر تا ساقه، عين علم‌اند، چه علم حضورى، علمى است كه عين معلوم است، نه صورت معلوم، پس از حاضرات، در نزد او، مسموعات و مبصرات است، بى‌حاجت به قوائى و جوارحى كه آنچه از قوّت‌ها مى‌آيد در ديگران، از ذات او آيد، به نحو أتمّ، چنانكه در بعض آثار آمده است كه:

«سمع كلّه، بصر كلّه، لا انّ الكلّ له بعض». و در بعض خطب ائمه عليه السّلام وارد است: «سميع لا بآلة، بصير لا باداة». [1]

و همچنين است كلام، در مشمومات و مذوقات و ملموسات، همه مدركات حضورى اويند، بى‌حاجت به مشاعر، ليكن اسماء الله تعالى، توفيقى است. شامّ و ذائق و لامس، از شارع نرسيده، گويا، تا توهّم تجسّم نرود، و بدل اينها و ادراك موهومات و متخيّلات، اسم مدرك دستورى از شرع دارد.

چنانكه در اعتقادات، اهالى شرع گويند: «اللّه تعالى عالم و مدرك»، تا اشارت باشد كه: علم به كليّات و جزئيّات- جميعا- دارد و اقتصار نكرده‌اند بر يكى از اين دو اسم. پس، همه محسوسات و مخيّلات و موهومات كه براى قواى سماويه و عنصريّه حاصل‌اند و در آنها منطبع‌اند، براى حق حاضرند و مشهودند، نيازمندى به چيزى، «و هو الغنىّ المغنى».

فصل در تكلّم حق است:

بدان كه حقيقت تكلّم، «اعراب عما فى الضّمير» است و


[1] - «بحار الانوار»، ج4/ 305.
نام کتاب : أسرار الحكم نویسنده : محقق سبزوارى    جلد : 1  صفحه : 212
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست