responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : أسرار الحكم نویسنده : محقق سبزوارى    جلد : 1  صفحه : 206

الفيض منه دائم متّصل

 

و المستفيض آثر و زائل‌

 

مثنوى‌

قرنها بر قرنها رفت، اى همام‌

 

و إن معانى برقرار و بر دوام‌

شد مبدّل آب، اين جو چند بار

 

عكس ماه و عكس اختر، برقرار

 

[1] و از جمله اشكالات‌ آن است كه: به مقتضاى عموم اراده حق تعالى كه جميع آنچه واقع مى‌شود به اراده اوست و به قضاى او، هرآينه واجب است رضا به قضاى او، عقلا و شرعا. اما عقلا واضح است. و امّا شرعا [با اين استناد به حديثى‌] مثل حديث قدسى: «من لم يرض بقضائى و لم يصبر على بلائى، و لم يشكر لنعمائى، فليخرج من ارضى و سمائى و ليطلب ربّا سوائى»! تهديد غريبى است. [و نيز]: «تَكادُ السَّماواتُ يَتَفَطَّرْنَ» [2]- الآية- و حال آنكه رضاى به كفر، «كفر» است و به معصيت، «معصيت» است.

و شيخ غزّالى‌ و غير او جواب داده‌اند كه: كفر- مثلا- «مقضى» است، نه «قضا» و ما بايد به قضا راضى باشيم، نه به مقضى. يعنى: كفر از آن حيثيّت كه كفر است، مرضىّ ما نيست، ولى از آن حيثيّت كه در علم خداست، مرضىّ است. چه، سابق گذشت كه: قضا مرتبه [اى‌] از علم خداست، مثل خوارى كه در علم توست، خوار نيست، «عزيز» است و اگر علم به آن نداشته باشى، «جهل» است و نقص.

همچنين، علم تو به كفر و دقايق آن، تو را كافر نمى‌كند، بلكه كمال توست و خود كفر و تعيّن آن براى آن كافر مادّى دنيوى، نامرضىّ است: «وَ لا يَرْضى‌ لِعِبادِهِ الْكُفْرَ» [3] و عرفا هم از همين مشرب عذب آمده‌اند، چنانكه مولوى در «مثنوى» گويد:

پس «قضا» را، خواجه از «مقضى» بدان‌

 

تا شكالت حل شود، اندر جهان‌

راضيم بر كفر زان رو كه قضاست‌

 

نه از آن رو كه نزاع و كفر ماست‌

كفر جهل است و قضاى كفر علم‌

 

هر دو يك كى باشد آخر حلم و حلم؟

 

[4]


[1] - «مثنوى»، دفتر 6/399- رمضانى-
[2] - مريم/ 92.
[3] - زمر/ 7.
[4] - «مثنوى»، دفتر 3/158- رمضانى- ج 2/ 77- نيكلسون- و ج 7/ 156- جعفرى-
نام کتاب : أسرار الحكم نویسنده : محقق سبزوارى    جلد : 1  صفحه : 206
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست