نام کتاب : أسرار الحكم نویسنده : محقق سبزوارى جلد : 1 صفحه : 20
خود محقّق نشود، راه به
جائى نخواهيم برد.
فلسفه و كلام و فقه و اصول
و ديگر دانشهاى اسلامى، و نيز حتّى ادبيات و داستاننويسى ما احتمالا، نياز به
پيدا كردن الگوهائى جديد دارد كه با مبانى فرهنگى سازگار بوده و منشأهايى بومى
داشته باشد، تا از اين رهگذر انديشههاى اصيل، «رقّت» پذير شده و با «انعطاف»
يابى، از حقيقتهاى عينى و باريك، فاصله نگيرند كه هزار نكته باريكتر ز مو
اينجاست.[1]
در اينجا، اشاره به يك
موضوع خالى از فايده نيست: به طور كلّى، ميان «تمدّن» و «بيمارى واگير» شباهت
گونهاى وجود دارد، چرا كه هر دو، در نتيجه «مجاورت» و «آميزش»، از مردمى به مردمى
ديگر انتقال پيدا مىكند و پس از آن است كه يكى از اين دو ظاهر مىشود. نخستين فكر
و سؤالى كه به خاطر مىرسد، اين است كه: راه سرايت از كجاست؟[2] حكايت «فلسفه» و «فلسفهها»، همان حكايت «تمدّن» و «بيمارى واگير» و
«انتقال» است.
چيستارى فلسفه
«فلسفه»، رشته يا علمى
است كه درباره «وجود» و «استى» و «هستى» بحث مىكند و به اصطلاح، محدود بهOntologe يعنى «هستىشناسى» است. ذات هر انديشهاى، عبارت است از تركيب
شدن آن، با يك هدف. بنابراين، هستى همين كه به تصوّر آيد، مفهوم جهان غير قابل
تقسيم متصوّر مىشود، چون هستى متصوّر، مفهوم جهان يكپارچه است. پس هستى راستين،
جهان واقعى است و جهان
[1] - روشن است كه اينتز، به معناى نفى ابعاد مثبت تمدّن مكتوب شرق و خصوصا انديشههاى فاخرى نيست كه برقلم پيشتازان عظيم القدرى چونان ابن سينا، مولوى، ابن عربى، حافظ، خواجه نصير طوسىو ديگر بزرگان مشرق زمين، جارى شده است.
[2] - «انتقال علوميونانى به عالم اسلامى»، دليسى ادليرى، ترجمه مرحوم احمد آرام، انتشارات دانشگاهتهران، 1342/ 1.
نام کتاب : أسرار الحكم نویسنده : محقق سبزوارى جلد : 1 صفحه : 20