نام کتاب : أسرار الحكم نویسنده : محقق سبزوارى جلد : 1 صفحه : 173
پس، تنزّل مىكند به مقام
«قلب» از مقام «روح» به طور كليّت، مثل آنكه هر «الفى» بايد چنين نگاشته شود، و هر
«بائى» چنان و هر «دالى» چنين. پس تنزّل مىكنند به مقام خيال و صورت «الف» و
«باء» و «دالى» شوند، محدود به «وقت» خاص، از «فاعل» خاص، در «قابل» خاص. پس، از
خيال تنزّل كنند به قرطاس. پس بدون اينها، در موطن اوّل كه «عقل بسيط» اجمالى بود،
به مثابه صور است، در قضاى اجمالى و بودن اينها در «عقل تفصيلى» به مثابه صور است،
در قضاى تفصيلى، و محلّ اين صور- كه قلب و نفس ناطقه قدسيّه است- به مثابه «لوح
محفوظ» است، چنانكه عقل بسيط، خود به منزله «قلم» است.
و بودن اينها در خيال، به
مثابه صور قدريّه است كه در عالم مثال بودهاند و نفس منطبعه سماويّه مظهر آنهاست
و خيال، به منزله «لوح قدر» و بودن اينها در قرطاس، به منزله بودن مكنونات است در
مواد خارجيّه، بعد از طىّ برزات. و چون در عقل بسيط كه چون نى «قلم» بود، به وجود
تجرّدى و بساطت و جمعيّت موجود بودند و بعد به عالم ضيق و صورت و فراق افتادند، به
زبان حال گويند:
مثنوى
كز نيستان تا مرا ببريدهاند
از نفيرم، مرد و زن ناليدهاند
[1] و باز برگردند از راه چشم يا گوش به
«حسّ مشترك» و خيال و عقل تفصيلى به سوى عقل بسيط.
بيت
بر مراتب سرنگون كرده عبور
پايه پايه ز اصل خويش افتاده دور
گر نگردد باز مسكين زين سفر
نيست از وى هيچكس محرومتر
و اين، آيت قوسين است.
فصل در قدرت است:
تفسير[2] «قدرت» به لسان عربى [عبارت است از:]
«كون الفاعل بحيث ان شاء فعل و ان لم يشاء لم يفعل»[3]. و به زبان فارسى مجملش: «توانائى»