نام کتاب : أسرار الحكم نویسنده : محقق سبزوارى جلد : 1 صفحه : 142
علم بر فعل، بلكه نفس وجود
عينى اشياء خارجيّه است در جميع، مذهب شيخ اشراق است، و اگر در بعض نفس، وجود آن
بعض است و علم حضورى است و در باقى مقدّم است و حصولى، مذهب ثاليس ملطى است.
و بنا بر عدم انفصال علم،
يا صور زائده بر ذات است، [كه] مذهب مشّائين است، يا علم، عين ذات است و بنا بر
عينيّت، يا عالم، با صور معلومه بالذّات خود متّحد است [كه] مذهب فرفوريوس است،
يا نه چنين است و ذات اقدس، علم اجمالى است مطلقا به جميع ممكنات، قول بسيارى از
متأخّرين است، يا اجمالى است مطلقا به بعض و تفصيلى است به بعض، قول بعضى است، [و]
يا اجمالى است در عين كشف تفصيلى، قول مرضى است.
حال، بايد شروع كنيم در
بيان اقوال و جرح و تعديل و نقد و تزييف در مطاوى فصول:
فصل در بيان طريقه
مشّائين:
بر طبق [آنچه] شيخ رئيس
بيان كرده، [نظر او] بر وجه اختصار آن است كه دانستى كه: علم دو قسم است: «فعلى»،
و «انفعالى».
«فعلى»، علم مقدّم بر
معلوم بود، مثل: صورى كه بنّا و مهندس مبتكر، در نفس خود تصوير مىكنند و بر طبق
آن، به وجود خارجى مىآورند.
و «انفعالى»، مثل علم ديگران، بعد از وقوع آنها در مادّه خارجى به
آنها، و علم فعلى، علّت است براى وجود معلوم، و انفعالى معلول و ليكن علم بنّا-
مثلا- علّت ناقصه است، چه مواد صنع آلات و عمله دخيلاند، بلكه وجود و توابع وجود
از «حيات» و «علم» و «قدرت» و «ارادت» و ساير كمالات، آنا فانا از حق بر صانعين و
ساير خلايق فايض مىشود. رباعى
اى وجود تو، سرمايه جود همه كس
وى ظلّ وجود تو، نمود همه كس
گر فيض تو، يك لمحه به عالم نرسد
معلوم شود، «بود» و «نبود» همه كس
و علم حق تعالى- كه «صور»
است- پيش مشّائين، صورى است منبعث از ذات اقدسش، متبوع و علّت مستقلّه اشياء، چه
غنى و تامّ، بلكه فوق التّمام است و علم او مأخوذ از اشياء نيست، به خلاف علم
نفوس.
نام کتاب : أسرار الحكم نویسنده : محقق سبزوارى جلد : 1 صفحه : 142