نام کتاب : أسرار الحكم نویسنده : محقق سبزوارى جلد : 1 صفحه : 126
و كنه ذات حق تعالى، غير
معلوم است، و حملشان بر ذات، حمل اوّلى خواهد بود و حمل مفيد نخواهد بود و اگر با
يكديگر- به حسب مفهوم- اتّحاد داشته باشند، مترادفه باشند، و بايد فهميده شود، از
حمل يكى از آنها بر ذات، آنچه فهميده مىشود از حمل ديگرى بر ذات، و بايد در
اعتقاد به يكى، اعتقاد به ديگرى باشد و برهان بر يكى، برهان بر ديگرى باشد، و
توالى باطلاند و همچنين مقدّم.
پس، معنى «عينيّت صفات با
ذات»، آن است كه: ذات، بذاته- بدون حيثيّات تقييديّه- مصداق همه مفاهيم صفات است و
وجود ذات، [در حقيقت] وجود همه صفات است. و معنى «عينيّت صفات با يكديگر»، آن است
كه وجود هر صفتى- كه عين وجود ذات بود- عين وجود صفت ديگر است. پس، وجود ذات- كه
وجود علم اوست- به همان حيثيّت وجود، قدرت اوست و وجود ارادت و حيثيّت، عين محيث
است.
فصل در اسماى حسناى الهى
است:
بدان كه فرق ميانه «اسم» و
«صفت» آن است كه: اسم «مشتق» است، چون: «عليم» و «قدير» و غيرهما و صفت، مبدأ
اشتقاق است، چون: «علم» و «قدرت» و مانند اين، پس مفهوم اسم، مثل «مركّب» است و
مفهوم صفت «بسيط».
و در عرف عرفا، «اسم»
عبارت از «حقيقت وجود» است، ملحوظا به تعيّنى نورى. پس، به تعيّن ما به الانكشاف،
اسم عليم است، و به تعيّن ظاهر بالذّات مظهر للغير اسم نور است، و به تعيّن
فياضيّت با علم و مشيّت، اسم «قدير» است و به تعين مبدئيّت ادراك و فعل، اسم «حىّ»
است، و به تعيّن حسن مطلق و بهاء حق «مطلوب» و «محبوب» است و به تعيّن ادراك
خيريّت مطلقه و لذيذ[1]
مطلق «مريد» و «محبّ» است، و هم چنين. چه، گذشت كه: مرجع همه حقيقت «وجود» است.
پس، نفس تعيّن وجودى
حقيقت، صفتى است از صفات و وجود با تعيّن، اسمى است از اسماء و نفس حقيقت وجود
مطلق، بلا تعيّن ذات بحت بسيط است و