رسيدن به «سلطان» است؟!
آيا با آپلو بشر از اقطار زمين خارج نشد؟! آيا گردش در ماوراء جوّ بوسيله «ناويز» ها و قمرهاى مصنوعى خروج از اقطار زمين نيست؟!. آيا «آپلو» ها از اقطار زمين و سموات هفتگانه آن خارج نشدند؟! آيا مراد ازشُواظٌ مِنْ نارٍكه نكره آمده اشعه ماوراء بنفش و
اشعه كيهانى سوزان نيست؟! آيا «نحاس» كه
بمعنى مس، دود و سرب مذاب آمده سنگهاى آسمانى نيست كه با سرعت 48 هزار كيلومتر در
ساعت در فضا حركت ميكنند؟! و مانند دانههاى شن و گاهى هم بزرگاند؟! النهايه آپلو
داراى حفاظ و سلطان است كه آن سنگها و اشعه در بدنه آن كارگر نيست!!!.
آيا قرآن مجيد با اين آيه يادآورى كرده كه بشر خليفة الله روزى با
تفكّر خدا دادى بآن «سلطان» دست خواهد يافت؟! هر چه هست هر دو
آيه بسيار قابل دقّتاند.
نفر:
(بر وزن فلس) نفر اگر با «من» و
«عن» آيد بمعنى دورى و تفرّق باشد و اگر
با «الى» باشد بمعنى خروج و رفتن است و
بعبارت ديگر اگر گوئيم: «نَفَرَمنه و عنه» يعنى از آن دور شد و اگر گوئيم «نَفَرَاليه» يعنى بسوى آن رفت. در قاموس گويد: «النَّفْرُ:
التّفرّق» و در اقرب الموارد آمده:
«نَفَرَتِالدّابّة من كذا» يعنى از آن ترسيد
و كنار شد. در مجمع ذيلقِيلَ لَكُمُانْفِرُواتوبه: 38. گويد: نفر رفتن است بسوى آنچه بر آن تهييج شده و در جاى
ديگر گفته: آن در اصل بمعنى فزع است.
فَلَوْ لانَفَرَمِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي
الدِّينِتوبه:
122. آن در تقدير «فلولانفر الى طلب العلم» است يعنى چرا
از هر گروه دستهاى بطلب علم خارج نميشوند تا در دين عالم باشند راجع باين آيه در «فقه» بحث شده است.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا خُذُوا حِذْرَكُمْفَانْفِرُواثُباتٍ أَوِانْفِرُواجَمِيعاًنساء:
71. اى
اهل ايمان احتياط (و اسلحه) خويش را بر گيريد و گروه گروه يا همگى بجهاد خارج
شويد.