نَاعِم: صاحب نعمتوُجُوهٌ يَوْمَئِذٍناعِمَةٌ. لِسَعْيِها راضِيَةٌغاشيه:
8 و
9. چهرههائى (مردمانى) در آنروز در نعمتند و از تلاشيكه در دنيا كردهاند راضىاند.
ناعم بمعنى نرم و صاف نيز آمده است.
نَعْمَاء: (بفتح- ن) مفرد است بمعنى نعمت چنانكه در صحاح
گفته.
در مجمع فرموده: نعمتى است كه اثر آن در صاحبش آشكار است مقابل ضرّاءوَ لَئِنْ أَذَقْناهُنَعْماءَبَعْدَ ضَرَّاءَ
مَسَّتْهُ لَيَقُولَنَّ ذَهَبَ السَّيِّئاتُ عَنِّيهود: 10. و اگر پس از ضرريكه باو
رسيده نعمتى بر او بچشانيم گويد بديها از من رفت.
نَعِيم: نعمت وسيع و كثير. راغب گويد: «النَّعِيمُ: النّعمة الكثيرة» قاموس و اقرب مال و صحاح مطلق نعمت گفته است از
طبرسى ظاهر ميشود كه قيد كثرت را لازم نشمرده، المنار نيز قيد كثرة را داردوَ لَأَدْخَلْناهُمْ
جَنَّاتِالنَّعِيمِمائده: 65. آنها را بجنّات پر نعمت
داخل ميكنيم.لَهُمْ
فِيهانَعِيمٌمُقِيمٌتوبه: 21. براى آنها در بهشت نعمت
فراوانى است پيوسته.
اين لفظ هفده بار در قرآن مجيد بكار رفته، همه درباره نعمت بهشت است
مگرثُمَّ
لَتُسْئَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِالنَّعِيمِتكاثر: 8. كه درباره نعمت دنيا است.
ظاهرا الف و لام در آن براى استغراق باشد يعنى از تمام نعمتها مسئول
ميشويد. مسئول شدن از نعمتها مسئول شدن از دين است كه آيا از آنها مطابق دين
استفاده كرديد يا نه؟.