است و نعمت را بجهت خوب و دلچسب بودن نعمت گفتهاند لذا در اقرب از
كليّات ابو البقا نقل شده: آن در اصل حالتى است كه انسان از آن لذّت ببرد و در
مفردات گفته: «النِّعْمَةُالحالة الحسنة». در مجمع ذيلصِراطَ الَّذِينَأَنْعَمْتَعَلَيْهِمْفاتحه: 7. فرموده اصل آن مبالغه و
زيادت است گويند «دققتالدواء فانعمت دقه» دوا را كوبيدم
و زياد كوبيدم.
25- 27. چقدر
از دست دادند از باغات، چشمهها، كشتها، مقام دلپسند و وسعت عيشيكه در آن متمتّع
بودند.وَ
ذَرْنِي وَ الْمُكَذِّبِينَ أُولِيالنَّعْمَةِوَ مَهِّلْهُمْ قَلِيلًامزمل: 11. بگذار مرا با تكذيب
كنندگانيكه صاحبان تنعّماند و اندكى مهلتشان بده.
إِنْعَام: (از باب افعال) بمعنى نعمت دادن ميباشدوَ إِذْ تَقُولُ
لِلَّذِيأَنْعَمَاللَّهُ عَلَيْهِ وَ
أَنْعَمْتَ عَلَيْهِ أَمْسِكْ عَلَيْكَ زَوْجَكَ وَ اتَّقِ اللَّهَاحزاب: 37. آنگاه بشخصيكه خدا باو
نعمت داده و تو هم باو نعمت داده بودى ميگفتى: زنت را براى خودت نگاهدار و از خدا
بترس راغب گويد: اطلاق انعام در صورتى است كه نعمت داده شده از جنس انسان باشد
زيرا در حيوان نميگويند:
«أنعمعلى فرسه».
تَنْعِيم: نعمت دادن و مرفّه كردن.
فَأَمَّا الْإِنْسانُ إِذا مَا ابْتَلاهُ رَبُّهُ فَأَكْرَمَهُ وَنَعَّمَهُفَيَقُولُ رَبِّي
أَكْرَمَنِفجر:
15. امّا انسان آنگاه كه خدايش او را امتحان كرد و محترم نمود و مرفّه فرمود گويد:
خدايم محترمم داشته.