شده كه گوشها و چشمها و پوستها روز قيامت بر اعمال آدمى گواهى دهن%
د، ممكن است بگوئيم مراد از شهادت، شهادت طبعى است مثل ضخيم شدن پوست دست كارگر
ولى آيه بعدى ميگويد: بپوستهاى خود (پرخاش كرده) گويند: چرا بر عليه ما گواهى
داديد؟! معلوم ميشود كه پوست با شعور بوده و سخن انسان را خواهد شنيد، آنوقت جواب
پوستها عجيب است كه خواهند گفت:أَنْطَقَنَااللَّهُ الَّذِيأَنْطَقَكُلَّ شَيْءٍخدائيكه هر چيز را بسخن در آورده ما را بسخن و تكلّم در آورد.
از اين روشن ميشود كه در قيامت تكامل بحدّى خواهد رسيد كه همه چيز
زنده و همه چيز ناطق و همه چيز با شعور خواهد بود و انسان با دست و پاى خود سخن
گفته و جواب خواهد شنيد. در لفظ «جهنّم» راجع
باين مطلب توضيحى داده شده است نظير اين آيه است آيهالْيَوْمَ نَخْتِمُ عَلى
أَفْواهِهِمْ وَ تُكَلِّمُنا أَيْدِيهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِما كانُوا
يَكْسِبُونَيس:
65. مشروح تكامل عجيب در كلمه «قيامت» ديده
شود.
بجان خودم قسم: اگر يك متفكر بىغرض در اينگونه آيات فكر كند و بداند
كه اين كلمات در موقعى طلوع كرده كه در محيط تاريك عربستان جهل و نادانى بر همه
چيز حكومت ميكرد، شكّ نخواهد داشت در اينكه اين سخنان از مبدء لا يزال سرچشمه
گرفته نه از بشر.
نظر:نگاه
كردن. گاهى مراد از آن تدبّر و تأمّل و دقت است. و گاهى مراد معرفت حاصله بعد از
فحص و تأمّل است (راغب).وَ إِذا ما أُنْزِلَتْ سُورَةٌنَظَرَبَعْضُهُمْ إِلى بَعْضٍتوبه:
127. مراد
نگاه عادى است.وَلْتَنْظُرْنَفْسٌ ما قَدَّمَتْ لِغَدٍحشر: 18. مراد تأمل و دقّت است
يعنى هر نفس تأمّل كند براى فردا چه از پيش فرستاده است همچنين آياتى از قبيلأَ فَلايَنْظُرُونَإِلَى الْإِبِلِ كَيْفَ
خُلِقَتْغاشيه:
17.أَ
وَ لَمْيَنْظُرُوا