او در آيهوَ وَهَبْنا لَهُ إِسْحاقَ وَيَعْقُوبَنافِلَةً وَ كُلًّا
جَعَلْنا صالِحِينَانبياء:
72. از
عباد اللّه الصالحين شمرده شده و در آياتوَ اذْكُرْ عِبادَنا
إِبْراهِيمَ وَ إِسْحاقَ وَيَعْقُوبَأُولِي الْأَيْدِي وَ الْأَبْصارِ. إِنَّا أَخْلَصْناهُمْ
بِخالِصَةٍ ذِكْرَى الدَّارِ. وَ إِنَّهُمْ عِنْدَنا لَمِنَ الْمُصْطَفَيْنَ الْأَخْيارِص: 45- 47.
به بهترين توصيف ياد شده است. نه مثل تورات، كه ميگويد: خدا با يعقوب
كشتى گرفت و عنقريب بود كه بر خدا غلبه كند نعوذ باللّه.
يعوق:وَ لا تَذَرُنَّ وَدًّا وَ لا سُواعاً وَ لا يَغُوثَ وَيَعُوقَوَ نَسْراًنوح:
23. در
«نسر» و «ودّ» گفتيم:
اصنام پنجگانه كه در آيه ذكر شده متعلق بقوم نوح عليه السّلام اند و ربطى باصنام
جاهليت ندارند زيرا آيه در بيان حالات قوم آنحضرت است.
مع الوصف ابن كلبى بتى بنام يعوق براى عرب نقل ميكند كه در قريهاى
بنام خيوان در يمن بوده و قبيله همدان و غيره آنرا ميپرستيدهاند. اگر صنمى بدين
نام در جاهليّت بوده باشد منظور قرآن مجيد اشاره بآن نيست.
يغوث:وَ لايَغُوثَوَ يَعُوقَ وَ نَسْراًآنچه در «يعوق» گفته
شده در «يغوث» نيز هست مع الوصف ابن كلبى در
الاصنام بتى بنام يغوث براى اهل جاهليت نقل ميكند كه در محلى از يمن قرار داشته و
قبيله مذحج و ديگران آنرا مىپرستيدهاند. ولى منظور قرآن از يغوث، آن نيست.