يعنى نقدا و بدون واسطه بدهند در الميزان آمده: «متجاوزعن يدهم الى يدكم».
حدّ يد از سر انگشتان است تا شانه و غير آن با قرينه فهميده ميشود
مثلفَاغْسِلُوا
وُجُوهَكُمْ وَأَيْدِيَكُمْإِلَى الْمَرافِقِمائده: 6. كه بقرينه معلوم ميشود مراد از «بِأَيْدِيكُمْ»تا آرنج است و مثلوَ السَّارِقُ وَ السَّارِقَةُ فَاقْطَعُواأَيْدِيَهُمامائده: 38. كه بوسيله روايات معلوم
ميشود مراد از ايدى چهار انگشت است كه از دزد بريده ميشود. و مثل:فَتَيَمَّمُوا صَعِيداً
طَيِّباً فَامْسَحُوا بِوُجُوهِكُمْ وَأَيْدِيكُمْمِنْهُمائده: 6. كه مراد از «يد» در
تيمّم از مچ تا سر انگشتان است.
يس:يس. وَ
الْقُرْآنِ الْحَكِيمِ. إِنَّكَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَيس: 1- 3. در باره حروف مقطعه در «عسق»سخن گفتهايم بآنجا رجوع شود. در مجمع فرموده:
محمد بن مسلم از ابى جعفر باقر عليه السّلام نقل كرده: رسول خدا صلّى
اللّه عليه و آله را دوازده اسم است پنج تا از آنها در قرآن است. محمد، احمد، عبد
اللّه، يس، نون.
يسر:آسانى.إِنَّ مَعَ الْعُسْرِيُسْراًشرح: 6. راستى با دشوارى آسانى هست
ظهور آيه آنست كه آسانى توأم با دشوارى است نه بعد از آن.
تَيَسُّرواسْتِيسَاربمعنى آسان بودن و مقدور بودن استفَإِنْ أُحْصِرْتُمْ
فَمَااسْتَيْسَرَمِنَ الْهَدْيِبقره: 196.
اگر محصور و ممنوع شديد و نتوانستيد عمل حجّ را بپايان بريد آنچه از
قربانى مقدور است بفرستيد.
فَأَمَّا مَنْ أَعْطى وَ اتَّقى. وَ صَدَّقَ بِالْحُسْنى.فَسَنُيَسِّرُهُلِلْيُسْرىليل: 5- 7 يسرى مؤنّث ايسر است
بمعنى آسانتر موصوف آن بايد مثل خصلت و طاعت مؤنّث باشد مراد از تيسير در آيه
توفيق