تام الاختيار است لذا در جاى شاهد آمده است يعنى هر كدام از دو مدّت
را تمام كردم بر من اجحاف و تعدّى نخواهى كرد و خدا بر آنچه ميگوئيم و شرط ميكنيم
گواه است و متخلّف را كيفر ميدهد نظير اين آيه است آيه:
فَلَمَّا آتَوْهُ مَوْثِقَهُمْ قالَ اللَّهُ عَلى ما نَقُولُوَكِيلٌيوسف: 66.
ثُمَّ لا تَجِدُ لَكَ بِهِ عَلَيْناوَكِيلًااسراء: 86. وكيل در اينگونه آيات
در جاى نصير و انتقام كش است چنانكه در آيه 75. همين سوره آمده:
ثُمَّ لا تَجِدُ لَكَ عَلَيْنا نَصِيراً.
ولج:ولوج
بمعنى دخول است.
«وَلَجَالشّىء فى غيره: دخل» راغب دخول
در جاى تنگ گفته است. ظاهرا آن فقط دخول سوزن در چيزى نيست كه با فشار و جا باز
كردن باشد زيرا در نهج البلاغه نامه: 24. آمده:
«لِيُولِجَهُبِهِ الْجَنَّةَ».
و نيز آمده:
«وَبَحْرٌ عَمِيقٌ فَلَاتَلِجُوهُ».
حكمت: 287. اوّلى دخول معمولى و دوّمى بطور جا باز كردن است.
وَ لا يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ حَتَّىيَلِجَالْجَمَلُ فِي سَمِّ
الْخِياطِاعراف:
40. داخل بهشت نميشوند تا ريسمان ضخيم وارد سوراخ سوزن شود.يَعْلَمُ مايَلِجُفِي الْأَرْضِ وَ ما
يَخْرُجُ مِنْهاسباء: 2.
ميداند آنچه را كه- از تخم، آب، انسان، اشعه و غيره- داخل زمين ميشود
و آنچه از زمين خارج ميگردد.
27. شب
را بروز و روز را بشب داخل ميكنى. گفتهاند مراد كوتاه و بلند شدن شبها و روزهاست.
مثلا در بهار كه روزها بلند ميشود قسمتى از روز وارد شب ميشود.
بنظر نگارنده مراد داخل شدن شب بجاى روز و روز بجاى شب است.
چنانكه ميدانيم: شب و روز پيوسته در اطراف زمين ميگردند- البتّه در
اثر حركت زمين- و هر يك آنديگرى را تعقيب ميكند پس مرتّبا روز جاى شب و شب جاى روز
را ميگيرد.