مِنْ شَرِّ ما خَلَقَ. وَ مِنْ شَرِّ غاسِقٍ إِذاوَقَبَفلق: 2 و 3. از شرّ آنچه آفريده و
از شرّ غاسق آنگاه كه داخل شود رجوع كنيد به «غسق- فلق»
اين لفظ فقط يكبار در كلام اللّه مجيد بكار رفته است.
وقت:مقدارى
از زمان كه براى كارى معين شده است. فيومى در مصباح گويد: «الْوَقْتُ: مقدار من الزّمان مفروض لامر ما»-قالَ فَإِنَّكَ مِنَ
الْمُنْظَرِينَ. إِلى يَوْمِالْوَقْتِالْمَعْلُومِحجر: 37 و 38. گفت تو از مهلت شدگانى تا روز وقت معلوم كه قيامت
باشد.
وَ إِذَا الرُّسُلُأُقِّتَتْ. لِأَيِّ يَوْمٍ أُجِّلَتْ. لِيَوْمِ الْفَصْلِمرسلات: 11- 13. «أُقِّتَتْ»در اصل با
واو است بجاى الف. و آن بمعنى تعيين وقت و بيان وقت است در «رسل» آيه
فوق بررسى شده و گفتهايم ظاهرا مراد از «رسل» رها
شدهها و فرستادههاى عالم است نه پيامبران و آمدن قيامت وقت ايستادن و متوقف شدن
آنهاست يعنى: آنگاه كه فرستادهها و رها شدهها موقوت و معيّن الوقت گردند براى
متوقّف شدن. براى چه روزى آنها با مدّت رها شدهاند؟ براى روز فصل و جدائى.
إِنَّ الصَّلاةَ كانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ كِتاباًمَوْقُوتاًنساء: 103. كتاب كنايه از وجوب و
موقوت بمعنى وقتدار است يعنى نماز براى مؤمنان واجبى است محدود الوقت كه بايد در
اوقاتش خوانده شود.
مِيقَات: وقت معين براى كارى. و وعده وقتدار و نيز مكانيكه معين شده براى عملى
مثل مواقيت حجّ كه مكانهائى است براى احرام بستن چنانكه طبرسى فرموده است. عبارت
راغب در بيان معنى اخير گنگ است.
وَ أَتْمَمْناها بِعَشْرٍ فَتَمَمِيقاتُرَبِّهِ أَرْبَعِينَ
لَيْلَةًاعراف:
142. ميقات در آيه بمعنى وعده معين است چنانكه در صدر آيه فرمودهوَ واعَدْنا مُوسى
ثَلاثِينَ لَيْلَةً ...يعنى: بموسى سى شب را وعده كرديم و آنرا با ده شب از اتمام نموديم پس
وعده وقتدار خدا چهل شب گرديد. ايضا در آيهوَ اخْتارَ