در خاتمه بايد دانست در صورت قول باحباط و تكفير انسان پيوسته يكى از
حسنات يا سيّئات را خواهد داشت زيرا هر يك از آنها ديگرى را حبط كرده و در جاى آن
نشسته است و اين با آيهخَلَطُوا عَمَلًا صالِحاً وَ آخَرَ سَيِّئاًتوبه: 102. جمع نميشود زيرا در
آنصورت خلطى نيست بلكه يكى آنديگرى را پوچ و باطل كرده است ايضا با آيهفَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ
ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ ...سازگار نيست.
وسط: (بر
وزن فلس) در ميان واقع شدن «وَسَطَالقوم و المكانوَسْطاً» در ميان قوم و در ميان مكان قرار گرفت (اقرب)فَأَثَرْنَ بِهِ نَقْعاً.فَوَسَطْنَبِهِ جَمْعاًعاديات: 4 و 5. با آن دويدن غبار
بر انگيختند و در ميان جمعى قرار گرفتند. و نيز بمعنى «بين» آيد
«جلستوَسْطَالقوم» در ميان آنها نشستم در
اينصورت وسط (بر وزن فرس) نيز گفته ميشود.
وَسَط
(بفتح و، س) اسم است بمعنى معتدل و ميانه. در صحاح گفته: وسط از هر
چيز معتدلترين آن است گويند «شىءوسط» ميانه است نسبت بمرغوب و نامرغوب، واسطة القلاده جوهرى است در
وسط دانههاى گردنبند و بهترين آنهاست.وَ كَذلِكَ جَعَلْناكُمْ أُمَّةًوَسَطاًلِتَكُونُوا شُهَداءَ
عَلَى النَّاسِ وَ يَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيداًبقره:
143. در
«شهد» راجع باين آيه مفصلا صحبت شده است
و آن بظاهر عامّ است ولى فقط بعدّه معدودى تطبيق ميشود.