آيه راجع بحبط اعمال كفّار در آخرت است يعنى: ميائيم بآنچه كردهاند
و آنرا غبار پراكنده گردانيم نظيرأَعْمالُهُمْ كَرَمادٍ اشْتَدَّتْ بِهِ الرِّيحُ فِي يَوْمٍ
عاصِفٍابراهيم:
18. اين لفظ دو بار بيشتر در كلام اللّه نيامده است.
هجد
وَ مِنَ اللَّيْلِفَتَهَجَّدْبِهِ نافِلَةً لَكَاسراء: 79. هجود. بمعنى خواب و هاجد بمعنى خفته است «هَجَّدْتُهُفَتَهَجَّدَ» يعنى خواب او را از بين بردم
بعبارت ديگر بيدارش كردم پس بيدار شد مثل مرّضته يعنى مرضش را از بين بردم، متهجّد
كسى است كه در شب نماز ميخواند (راغب).
يعنى: مقدارى از شب را با خواندن قرآن بيدار باش مثليا أَيُّهَا
الْمُزَّمِّلُ. قُمِ اللَّيْلَ إِلَّا قَلِيلًامزمل: 1 و 2. آيه ترغيب بنماز شب
است و تفصيل آن در «نفل» گذشت. اين كلمه فقط يكبار در قرآن
مجيد آمده است در اقرب الموارد نقل شده «تهجّدالقوم:
استيقظوا للصلاة او غيرها».
هجر
راغب گويد: هجر و هجران آنست كه انسان از ديگرى جدا شود خواه با بدن
يا با زبان يا با قلب. در لغت آمده: «هَجَرَالشّىء: تركه و اعرض عنه». طبرسى آنرا قطع مواصلت گفته است.
وَاهْجُرْنِيمَلِيًّامريم: 46. مدّتى دراز از من دور شو.وَ الرُّجْزَفَاهْجُرْمدثّر: 5. از تزلزل بدور باشفَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَفِي الْمَضاجِعِنساء:
34. زنان
را موعظه كنيد و در خوابگاهها از آنها جدا شويد.
مُسْتَكْبِرِينَ بِهِ سامِراًتَهْجُرُونَمؤمنون: 67. هجر (بر وزن قفل)
بمعنى هذيان است «هَجَرَفى نومه و مرضههَجْراً: خلط و هذى» راغب گويد: «أَهْجَرَفلان» يعنى از روى قصد هذيان گفت و
«هَجَرَالمريض» يعنى مريض از روى عدم قصد
هذيان گفت. معنى آيه چنين ميشود: در باره قرآن تكبّر ميكرديد و شبانه در باره قرآن
تكبّر ميكرديد و شبانه در باره آن هذيان و پريشان ميگفتيد. بعضى آنرا كنار شدن و
عدم انقياد گفتهاند.