مُنْتَهَى: اسم مكان است. طبرسى گويد: منتهى موضع انتهاء است و نيز گويد: منتهى
و آخر يكى است در اقرب الموارد گويد: منتهى بمعنى نهايت و آخر است گويند: «هوبعيدالْمُنْتَهَى». و نيز مصدر ميمى است بمعنى
انتهاء چنانكه در كشّاف ذيلسِدْرَةِالْمُنْتَهىنجم: 14. بهر دو تصريح كرده است.
يَسْئَلُونَكَ عَنِ السَّاعَةِ أَيَّانَ مُرْساها. فِيمَ أَنْتَ
مِنْ ذِكْراها. إِلى رَبِّكَمُنْتَهاهانازعات: 42- 44. بنظر ميايد منتهى مصدر ميمى باشد و منتهاى امر قيامت
وقوع و رسيدن آنست يعنى: از تو ميپرسند قيامت كى واقع ميشود تو در چه چيزى از علم
آن، وقوع و رسيدن آن مربوط بپروردگار تو است.
وَ أَنَّ إِلى رَبِّكَالْمُنْتَهىنجم:
42. منتهى
در اين آيه نيز ظاهرا مصدر ميمى است يعنى انتهاء هر چيز بسوى خداست.
وَ لَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْرى. عِنْدَ سِدْرَةِالْمُنْتَهىنجم: 13 و 14. منتهى ظاهرا اسم
مكان است يعنى سدره آخر. راجع بآيه در «سدر» بررسى
شده است در الميزان فرموده: در كلام اللّه چيزيكه اين شجره را تفسير كند نيست گويا
بنا بر ابهام گوئى است ...
در روايات تفسير شده كه آن درختى است در بالاى آسمان هفتم اعمال بنى
آدم بآنجا ميرسد.
تَنَاهِي: نهى كردن همديگر و نيز ترك كردن است.كانُوا لايَتَناهَوْنَعَنْ مُنكَرٍ فَعَلُوهُمائده: 79. از كار بدى كه كرده
بودند همديگر را نهى نميكردند يا كار بدشان را ترك نميكردند.
نُهَى: بمعنى عقل است كه آدمى را از كار بد نهى ميكند معانى ديگرى نيز دارد
كه در قرآن مجيد نيامده است جمع آن نهى است بر وزن دعا.إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ
لِأُولِيالنُّهىطه: