آنرا آب جارى وسيع گفته و اطلاق آنرا بر رودخانه مجاز دانستهاند
امّا قول اوّل با معناى اوّلى كه وسعت و اتساع است بهتر ميسازد.
قرآن كريم در معناى رود صريح است مثلوَ فَجَّرْنا خِلالَهُمانَهَراًكهف: 33. تفجير و شكافتن راجع برود
است نه آب جارى ايضاوَ إِنَّ مِنَ الْحِجارَةِ لَما يَتَفَجَّرُ مِنْهُالْأَنْهارُبقره: 74. از بعضى سنگها رود
شكافته شود. ايضافَتُفَجِّرَالْأَنْهارَخِلالَها تَفْجِيراًاسراء: 91.
على هذا اطلاق آن در آياتى نظير:
جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَاالْأَنْهارُبقره:
25. بطور
مجاز است زيرا آب جارى ميشود نه نهر.
نهر (بر وزن فلس) در قرآن مجيد نيامده است بلكه بر وزن فرس و جمع آن
فقط انهار آمده است. در قرآن مجيد در صفت بهشت مكرّر آمدهتَجْرِي مِنْ تَحْتِهَاالْأَنْهارُظاهرا مراد از انهار فقط نهر آب
نيست بلكه نهرهائى از آب تغيير ناپذير، از شير هميشه تازه، از شراب لذيذ و از عسل
صاف چنانكه در سوره محمد آيه 15 آمده است.
نهى:زجر
و منع «نَهَاهُعنه: زجره عنه و منعه عنه» خواه
بوسيله قول باشد يا بغير آن مثلا دروَنَهَىالنَّفْسَ عَنِ الْهَوىنازعات: 40. مراد دفع شهوت نفس است
از فعل حرام.
نهى قولى اعمّ از آنست كه بلفظ امر باشد مثلفَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ
مِنَ الْأَوْثانِحج: 30. و يا بلفظ «لاتفعل» باشد مانندوَ لا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَةَبقره:
35. در
آيهوَ
ما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ مانَهاكُمْعَنْهُفَانْتَهُواحشر:
7. شامل
هر دو است.
انْتِهَاء: انزجار است از آنچه نهى شده كه معنى ترك كردن ميدهد «انْتَهَىعن الشّىء: كفّ» يعنى از آن دست
برداشتفَمَنْ
جاءَهُ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّهِفَانْتَهىفَلَهُ ما سَلَفَبقره:
275. هر
كه را موعظهاى از خدايش آيد و از ربا دست بردارد گذشته بنفع اوست.وَ مانَهاكُمْعَنْهُفَانْتَهُواحشر: 7. از آنچه رسول خدا نهى كرده
دست برداريد. انتهاء بمعنى