آيات من بشما خوانده ميشد، از آنها اعراض كرده و بعقب برميگشتيد. اين
لفظ فقط دو بار در قرآن مجيد آمده است.
نكف:نكف
و استنكاف بمعنى ابا و امتناع استلَنْيَسْتَنْكِفَالْمَسِيحُ أَنْ يَكُونَ عَبْداً لِلَّهِنساء: 172. مسيح هرگز امتناع
نميكند از اينكه خدا را بنده باشد ايضا آيه 173. از همين سوره. در نهج البلاغه
حكمت 372.
نكل:نكل
(بر وزن جسر) بمعنى زنجير است و جمع آن انكال ميباشدإِنَّ لَدَيْناأَنْكالًاوَ جَحِيماًمزّمّل:
12. نزد
ما زنجيرها و آتش بزرگى هست. ظاهرا زنجير را از آن نكل گويند كه زنجير شده را از
حركت منع ميكند. زيرا نكل چنانكه در صحاح گفته بمعنى ميخ لجام نيز آمده است.
نَكَال: عقوبتى است كه در آن عبرت و ارهاب ديگران باشد طبرسى فرموده: آن
ارهاب و ترساندن غير است و در اصل بمعنى منع ميباشد زيرا كه از نكل (زنجير) مأخوذ
است، عقوبت را از آن نكال گويند كه ديگران را از ارتكاب آن منع ميكندفَأَخَذَهُ اللَّهُنَكالَالْآخِرَةِ وَ الْأُولىنازعات: 25. خدا او را بعقوبت دنيا
و آخرت گرفتار كرد و يا باعمال آخرين و اوّليناش.
فَجَعَلْناهانَكالًالِما بَيْنَ يَدَيْها وَ ما خَلْفَها وَ مَوْعِظَةً
لِلْمُتَّقِينَبقره:
66. يعنى
آن عقوبت را عقوبتى كرديم در مقابل اعماليكه در آنروز انجام