مكروه نداشتند از آنها مگر ايمان آوردنشان را بخداى عزيز پسنديده.
قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ هَلْتَنْقِمُونَمِنَّا إِلَّا أَنْ
آمَنَّا بِاللَّهِ ...مائده: 59. بگو اى اهل كتاب آيا از ما جز ايمانمان بخدا را مكروه
ميداريد؟!.
وَ اللَّهُ عَزِيزٌ ذُوانْتِقامٍآل عمران:
4. خدا
توانا و صاحب انتقام است يعنى كار بد را با عقوبت انكار ميكند چنانكه راغب گفتهفَلَمَّا آسَفُوناانْتَقَمْنامِنْهُمْزخرف: 55. چون ما را بخشم آوردند
از آنها انتقام گرفتيم، معلوم شد كه انتقام مجازات است در مقابل عمل بد.
نكب:عدول.
انحراف «نكبعنه: عدل» در نهج البلاغه خطبه
123.
در باره اهل صفّين فرموده:
«نَكَبَعَنْ الطَّرِيقِ».
از راه حق منحرفاندوَ إِنَّ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ عَنِ الصِّراطِلَناكِبُونَمؤمنون: 74.
15. منكب
بمعنى شانه انسان و نيز بمعنى ناحيه هر چيز است جمع آن مناكب است اگر مناكب زمين
بمعنى شانههاى آن باشد از اين ميتوان بكرويّت زمين استدلال كرد و در اين صورت همه
جاى زمين شانه آن است و آن مفيد كرويّت ميباشد و اگر مراد نواحى زمين باشد ربطى
بكرويّت نخواهد داشت يعنى: اوست كه زمين را براى شما رام كرد در اطراف آن راه
برويد. منظور از آيه مسخّر و رام بودن زمين است نسبت بانسان و تصرفاتش.
راغب كه منكب را بمعنى شانه ميداند گويد: استعاره بودن مناكب بزمين
مانند استعاره بودن ظهر است بر آن درما تَرَكَ عَلى ظَهْرِها مِنْ دَابَّةٍفاطر: 45. اين لفظ فقط دو بار در
كلام اللّه آمده است.